قدرت نرم در برابر قدرت سخت (تحلیل شکست آمریکا در عراق): اگر چه جریان مطالعات راهبردی غرب در پی طرح مفهوم «قدرت نرم» توسط نای، سمتوسویی تازه یافته و شاهد توجه جدی به مولفههای نرمافزاری در مقام نظریهپردازی یا سیاستگذاری هستیم، به گونهای که این موج جدید مطالعاتی ـ راهبردی به سرعت در سایر نقاط جهان تسری یافته است (افتخاری ۱۳۸۷ ـ الف: ۴۰-۱۵؛ افتخاری ۱۳۸۷ ـ ب: ۵۶-۲۱)، اما آنچه در خور توجه و تامل مینماید، التزام نظریهپردازان نئومحافظهکار به اصول و مبانی «سختافزارگرایی» در عرصه امنیتسازی است (افتخاری و نصری ۱۳۸۳). این موضوع آن قدر مهم و تاثیرگذار است که میتوان آن را دلیل اصلی شکست راهبرد کلان آمریکا در مناطقی چون عراق ارزیابی نمود. در این نوشتار ضمن آسیبشناسی راهبرد امنیتی آمریکا، رویکرد تازهای در قدرتشناسی از منظر اسلامی ـ ایرانی پیشنهاد میگردد.
قدرت نرم در برابر قدرت سخت
- نسبت سنجی قدرت
آنچه منجر به انحراف در تحلیل راهبردی غرب شده، عدم توجه به موضوع مهم نسبت بین دو مفهوم «قدرت نرم» و «قدرت سخت» است. به عبارت دیگر، صرف توجه به گونه تازهای از قدرت که از آن به «قدرت نرم» تعبیر میشود، نمیتواند بنیاد نظریهای تازه به شمار آید و مهمتر از طراحی «مفهوم»، تحلیل نسبت آن با سایر مفاهیم مرتبط ـ در اینجا قدرت سخت ـ است.
در یک تقسیمبندی کلان میتوان دو رویکرد اصلی را نزد اندیشهگران غربی در پاسخ به این سوال جستجو نمود:
۱-۱٫ رویکرد ترکیبی
مطابق این رویکرد «قدرت» مفهومی ارزیابی میشود که به «توانمندی اعمال نفوذ» قابل تقلیل است؛ بنابراین، توانمندی مذکور میتواند دو چهره «سخت» و «نرم» داشته باشد. این رویکرد بیشترین سنخیت را با ایدههای نای دارد و در آثار او عموماً ترویج میشود. نتیجه آن که در این رویکرد، بازیگران میتوانند به تناسب شرایط و مقتضیات کمتر یا بیشتر، نرمافزارگرا یا سختافزارگرا باشند (نگاه کنید به نمودار شماره ۱). (نای ۱۳۸۷: ۵۷-۴۳)
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.