یکی از مهمترین کارکردهای تعلیم و تربیت ملی، تعلیم و تربیت سیاسی است.
امروزه تعلیم و تربیت سیاسى و اجتماعى در همه کشورها از اولویتهاى تعلیم و تربیت بهشمار مـىرود.
در این راستا کشورها به نوعى سرمایهگذارى مـىکنند. به عبارتى دیگر نـظامهای آمـوزشى به منظور پاسخگویى به انـتظارات و نـیازهاى جمعى شهروندان و همچنین تعلیم و تربیت سیاسی و اجتماعی که داراى خصوصیات مورد نظر جامعه باشند،
بخش عظیمى از مـنابع خـود را صرف آن مـىنمایند (نادرپور، ۱۳۸۲). بـدون تردید رشد، تـوسعه و بـالندگى کشورها در همه حوزههاى زنـدگى در گـرو بازیافتن نسل فردا و اهتمام به تعلیم و تربیت سیاسى و اجتماعى آنهاست. به عبارت بهتر، یک جامعه توسعهیافته نـیازمند افرادى با بینش سیاسى جامعنگر و با قـدرت بالاى درک، شناخت و تجزیه و تحلیل سـیاسى است.
بر این اساس، توسعه سیاسى، اجتماعى و فرهنگى نیازمند یک فرهنگ غنى و پویاست که در این فرایند زمانى شکل گرفته و نهادینه شده باشد؛ این خـود مـستلزم آن است که فرد به عنوان ابزار اصلى و عـامل تـوسعهیافتگى پایدار در طـى فرایند جـامعهپذیرى، شاکلههاى اصلى و ضـرورى تـوسعه را درونى کرده باشد.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.