ارزش هاي فرهنگي و حقوق عمومي (با تأكيد بر نظام حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران)
ارزش هاي فرهنگي و حقوق عمومي ؛ ﻋﻮاﻣﻠﻲ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اراﺋﻪ اﻳﻦ ﺑﺤﺚ اﺣﺴـﺎس ﺿـﺮورت ﺷـﻮد: اول ﻧﻈﺮﻳﻪ ﭘﺮدازىﻫﺎى ﻣﻜﺮر اﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪان ﻏﺮﺑﻲ ﺑﺮاى ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ ﻛﺮدن ارزشﻫـﺎى ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﻪ ﺟﺎى دﻳﻦ و ﺗﺎﻛﻴﺪ آﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﻣـﻼك ﻗـﺮار ﮔـﺮﻓﺘﻦ اﻳـﻦ ارزشﻫـﺎ در ﺣﻘﻮق و ﺳﺎﻳﺮ ﻋﻠﻮم. در ﺑﺮﺧﻲ از روﻳﻜﺮدﻫﺎى اﻓﺮاﻃﻲ، اﺳﺎﺳﺎ دﻳﻦ را ﻣﺤﺼﻮل ﻳﺎ ﻣﻮﻟﻮد ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻲداﻧﺪ .
ﻓﺮﻫﻨـﮓ ﻣﻮﻟـﻮد ﺗﺤـﻮﻻت اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ
ﺑﺮاﺳﺎس اﻳﻦ ﻧﻈﺮﻳﻪ، ﻓﺮﻫﻨـﮓ ﻣﻮﻟـﻮد ﺗﺤـﻮﻻت اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ و دﻳﻦ ﺑﻪ ﻋﻨـﻮان ﻳﻜـﻲ از ﻧﻬﺎدﻫـﺎى زﻳﺮﻣﺠﻤﻮﻋـﻪى ﻓﺮﻫﻨـﮓ و ﺳﺎﺧﺘﻪ و ﭘﺮداﺧﺘﻪى آن اﺳﺖ . ﺑﺸﺮ ﺑﺮاى زﻧﺪﮔﻲ ﺑﻬﺘﺮ و آراﻣﺶ ﺑﺨﺶ ﺗﺮ ﺧﻮد، و ﻫﻢ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺮاى ﺗﺄﻣﻴﻦ ﺑﺨﺸﻲ از ﻧﻴﺎزﻫﺎﻳﺶ ﻛﻪ از ﻃﺮﻳﻖ دﻳﮕﺮ، ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻧﻴﺴـﺖ، دﻳﻦ را ﺳﺎﺧﺘﻪ و ﺑﻪ آن ﭘﺮداﺧﺘﻪ اﺳﺖ .
دﻳﻦ، ﻧﻘﺶ ﻫﺪاﻳﺖ ﮔﺮى ﻧﺴـﺒﺖ ﺑﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻧﺪارد
درﻧﺘﻴﺠﻪ، دﻳﻦ، ﻧﻘﺶ ﻫﺪاﻳﺖ ﮔﺮى ﻧﺴـﺒﺖ ﺑﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻧﺪارد، ﺑﻠﻜﻪ در ﺧﺪﻣﺖ ﻓﺮﻫﻨﮓ اﺳﺖ، ﻛﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻧﻴـﺰ ﻳـﺎ ﺗـﺎﺑﻊ اﻣﻴـﺎل ﻣﺮدم و ﻳﺎ ﺗﺎﺑﻊ اراد ه ى ﺻﺎﺣﺒﺎن ﻗﺪرت و ﺛﺮوت اﺳﺖ. دﻳﻦ و ﺧﺪا، در ﺣﻘﻴﻘـﺖ ﻫﻤﺎنﺗﺠﻠّﻲ ﻧﻴﺎزﻫﺎى ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳﺖ . اﻳﻦ روﻳﻜﺮد ﻣﺤﺼـﻮل ﻧﻈﺮﻳـﻪ ﺟﺎﻣﻌـﻪ زاﻳـﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.
ﻧﻈﺮﻳﻪ ى اﻣﻴﻞ دورﻛﻴﻢ
ﻧﻈﺮﻳﻪ ى اﻣﻴﻞ دورﻛﻴﻢ درﺑﺎره دﻳﻦ و ﺗﻮﺗﻢ ﭘﺮﺳﺘﻲ ﺳـﻨﮓ ﺑﻨـﺎى ﺗﺼـﻮر ﻣﺬﻛﻮر اﺳﺖ. (آرون، ١٣٧٧: ٣٨ -٣٩)ﻓﺮﻫﻨﮓ، رﻳﺸـﻪاى ﺟـﺰ در ﻋﻤـﻞ اﻧﺴـﺎن ﻧﺨﻮاﻫﺪ داﺷﺖ، و ﻧﻴﺎزى ﺑﻪ دﻳﻦ در ﺷﻜﻞ ﮔﻴﺮى ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻧﺨﻮاﻫـﺪ ﺑـﻮد. در اﻳـﻦ روﻳﻜﺮد ﺣﻘﻮق ﺗﻨﻬﺎ زﻣﺎﻧﻲ ﻣﻮﺟﻪ اﺳﺖ ﻛـﻪ ﻣﺸـﺮوﻋﻴﺖ ﺧـﻮد را از ﺧﻮاﺳـﺖ عمومي و ارزش هاي حاكم در جامعه بگيرد و از طرف ديگر حقوق زماني كار آمد است كه مقبوليت خود را از همين ارزش ها بگيرد.
حقوق حكمراني
از اين رو اين ارزش هاي بر آمده از فرهنگ است كه بر حقوق حكمراني مي كند. در ايت تحقيق سعي شده با نشان دادن ارزش هاي بنيادين و اصيل به آنها در جهت گيري هاي حقوقي محوريت بدهد.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.