بررسی و نقد مبانی سکولاریسم:تجربه حاکمیت کلیسا در اروپا و تحولات پس از آن، منجر به این امر شد که «سکولاریسم» یا جدایی دین از سیاست به یکی از اجزای اصلی «مدرنیته» تبدیل و همراه با گسترش این پدیده وارد فرهنگها و تمدنهای دیگر شود.
بررسی و نقد مبانی سکولاریسم
در این جریان و همزمان با گسترش مظاهر تمدن و آرای متفکران غربی در جهان اسلام، مجادله علما و محققان مسلمان درباره رابطه دین و سیاست در جهان اسلام به طور تدریجی افزایش یافت. از نظر تاریخی از نیمه دوم قرن نوزدهم، روشنفکران، علما و نویسندگان مسلمان تلاش خود را برای موضعگیری در برابر اجزای مختلف مدرنیته آغاز کردهاند که بحث از سکولاریسم نیز بخشی از این جریان بوده است.
شرایط
از آن زمان تاکنون با توجه به شرایط و احوال دنیای اسلام، بحث جدایی یا جدا نبودن اسلام از حکومت و سیاست، طرفداران و مخالفان بسیاری به خود دیده است. در نگاهی کلی میتوان مدعی بود تا اوائل دهه ۱۹۷۰، طرفداران ایدئولوژیها و الگوهای سکولار و مادی شرقی و غربی در موضع قوت قرار داشتند، اما پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، بازاندیشی و نقد جدی جریان مدرنیته و ادامه تأثیرگذاری ادیان در عرصه عمومی در جوامع توسعه یافته و در حال توسعه، باعث آغاز افول جریان سکولاریسم و پشتوانه فکری و علمی آن، بویژه در جهان اسلام شد به طوری که امروزه بسیاری از پژوهشگران اذعان دارند دنیای مدرن نیز به اندازه دنیای سنتی دیندار است.
استقرار
این روند، بویژه ادامه استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران، بحث بازگشت به الگوهای اصیل اسلامی در سراسر جهان اسلام را شدت بخشید تا جاییکه امروزه بخش اعظمی از مسلمانان اطمینان یافتهاند که نیازی نیست همه جوامع، مدرن شدن را به سبک سکولار اروپایی و آمریکایی تجربه کنند. به همین دلیل مشاهده میشود که پژوهشگران مسلمان ضمن بازنگری جدی در عوامل پیدایش و پایایی سکولاریسم در دنیای غرب، به دنبال طراحی و ارائه الگوهای بدیل و بومی تمامی مفاهیم و نهادهای مدرن برای خویش هستند. البته در مقابل این جریان، هنوز هم گروهی از نویسندگان مسلمان این تلاشها را بیهوده میدانند و اعتقاد دارند دخالت دین در عرصه عمومی در دنیای مدرن، امری غیرواقع بینانه و نشدنی است.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.