تحلیل گفتمان ولایت فقیه در نظام سیاسی ایران:آنگونه که گادامر بهدرستی گفته است (:۳۸۹-۳۹۰ ۱۹۹۴)، سنت – و در این مقام، سنت دیرپای اسلامی- را نباید تکرار تاریخی تلقی کرد. سنت، متناسب با زمینه و زمانه، گفتمانهای متنوع تولید کرده است و از قبل این گفتمانها بخشهایی از ظرفیتهای خود را آشکار کرده است.
تحلیل گفتمان ولایت فقیه در نظام سیاسی ایران
گفتمان «ولایت فقیه» در عرصهی سیاست یکی از مهمترین گفتمانهایی است که در سپهر سنت شیعی در دوران پساغیبت پرداخته شده و بهتدریج جهان معنایی و مفاهیم آفرینندهی آن به ظهور رسیده است. این گفتمان، بهویژه از آن رو مهم تلقی میشود که نقشی کمنظیر در شکلدهی به زندگی سیاسی کنونی ما ایفا کرده است.
ولایت
گفتمان ولایت فقیه که اصولاً پای در سنت شیعی دارد، در دنیای مدرن، حرکتی انقلابیـ که اصولاً جریانی مدرن ارزیابی میشودـ در مقابل دولت شبه مدرن اقتدارگرای پهلوی آفرید و نهایتاً تئوری مبنایی نظامی سیاسی شد که بیتردید دولت مدرن تلقی میشود. ولایت فقیه در جریان حرکت انقلابی مردم ایران، توانست در میان گفتمانهای رقیب، به گفتمان مسلط تبدیل شود و نظام سیاسی انقلابی را نیز بر همین اساس (ولایت فقیه) استوار سازد.
نقش
نقش آفرینیهایی از این دست، خاص و یگانه است. این یگانگی البته خصلتی دوگانه دارد. از یکسو در عصر جهانگیرشدن سکولاریسم و اوج تجدد سازمانیافته در ایران، گفتمان اسلامگرای ولایت فقیه در پدیدهای که آشکارا خرق عادت زمانه است، نظامی دینمدار تأسیس میکند. اهمیت این جنبه چنان است که تاکنون پژوهشگرانی چند بدان توجه کردهاند. مقالات نهگانه میشل فوکو (خرمشاد، ۱۳۷۷) را از جمله میتوان در این راستا ارزیابی کرد.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.