در عرصه سیاست خارجی، دولتها با سؤالی مشابه با آنچه که هابرماس در حوزه فلسفه بدان اشاره داشته، مواجهاند؛ و آن اینکه: چگونه میتوان بین بنیادهای ثابت عمل سیاسی در عرصه خارجی و شرایط متحول حاکم بر این محیط جمع نمود. فرضیه مؤلف مبنی بر امکان ـ و حتی ضرورت ـ جمع بین دو اصل، نگارنده را در این نوشتار به آنجا رهنمون میشود تا نخست به تبیین نظری الگوی پیشنهادی و سپس تحلیل آن با عنایت به تجربه جمهوری اسلامی همت گمارد؛ تا از این طریق جایگاه اصول ثابت را در حوزه سیاست خارجی به مثابه کانونهای تولید قدرت نرم کشور، بیان نماید.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.