درباره «عدالت» از زوایای گوناگونی در طول تاریخ بحث شده است. آنچه در این تحقیق بدان پرداخته میشود «عدالت در مقام استنباط احکام معاملات» است.
تردیدی نیست که عدالت زیرساخت عالم تکوین و تشریع است: «بالعدل قامت السموات و الارض»،[i] و هدف نهایی بعثت رسل، اقامه عدل و قسط و یا به تعبیر قرآن کریم «لیقوم الناس بالقسط» (حدید/۲۵) است. همچنین تشریع احکام الهی در تمام شرایع آسمانی بر مبنای عدالت استوار است تا آنجایی که عدل بهعنوان اصل مهمی از اصول مذهب تلقی شده و دستور کلی الهی به آحاد امت اجرای عدالت رفتاری و اخلاقی است: «ان الله یامر بالعدل» (نحل/۹۶)، «اعدلوا هو اقرب للتقوی» (مائده/۸). لکن آنچه درخور بحث و کنکاش است تشخیص مصادیق عدالت است که آیا ما میتوانیم با بعضی ملاکات نظیر فهم عرفی، برخی از مصادیق عدالت را تشخیص دهیم تا بهواسطه آن حکم عدل الهی را کشف کنیم؟
تقسیمبندیهای متفاوتی برای ابواب فقهی صورت گرفته است. در یک تقسیمبندی ابواب فقه به دو قسم عبادات (اموری که صحت آنها نیاز به قصد قربت دارد) و معاملات (اموری که صحت آنها نیاز به قصد قربت ندارد) تقسیم میشوند. مسأله تعبد بهدلیل، در عبادات کاملاً مورد قبول همه است، اما در مورد معاملات باید گفت که همه احکام آن ابزاری برای رسیدن به عدالت و گسترش آن است….
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.