جنگ نرم در عرصه دفاع ملی (ابعاد نظری و کاربردی): طرح مفهوم قدرت نرم (Soft Power) از سوی «جوزف نای» (Joseph Nye) منجر به طرح چشمانداز نوینی در مطالعات سیاسی ـ امنیتی گردید که میتوان از آن به نرمافزارگرایی قدرت تعبیر نمود. تحولی بزرگ که نه تنها اهداف، بلکه ابزارهای اعمال قدرت را تحت تاثیر قرار داد [۱]. با عنایت به اهمیت مفهومی و کاربرد علمی اصطلاح «نرمافزارگرایی» شاهد توسعه سریع آن در بخشهای متفاوتی از دانش و عمل سیاسی هستیم که نتیجه آن را در تولید مفاهیم تازهای همچون «تهدید نرم»، «امنیت نرم»، «استراتژی نرم»، «سیاست نرم» و … میتوان مشاهده نمود.
جنگ نرم در عرصه دفاع ملی
از جمله مفاهیم جدید این خانواده میتوان به «جنگ نرم» اشاره داشت که افزون بر ملاحظات مفهومی ـ نظری، از حساسیت بالای کاربردی نیز برخوردار است. به همین خاطر نگارنده در نوشتار حاضر «اصطلاح جنگ نرم» را در سطح مفهومی و نظری به بحث گذارده و تلاش مینماید تا با ارایه تصویری جامع از جنگ نرم، زمینه طراحی استراتژیهای نوین برای مقابله و مدیریت آن را فراهم سازد. البته باید توجه داشت که ابعاد کاربردی و عملی جنگ نرم، موضوع دیگری است که لازم میآید تا در نوشتارهای بعدی به آن پرداخت.
خاستگاه
- خاستگاه مفهومی ـ نظری جنگ نرم
«جنگ» مهمترین سیاست منازعه به شمار میآید که در آن بازیگر جهت تامین اهدافش از طریق کاربرد غیر مسالمتآمیز قدرت (چهره اول قدرت) اقدام مینماید. با این معنا جنگ از قدیمیترین پدیدههای جاری در تاریخ تحول جوامع بشری به شمار میآید که تا به امروز توانسته در اشکال مختلف به حیات خود ادامه دهد. مهمترین گفتمانهای جنگ عبارتند از:
اول. گفتمان سلبی جنگ
در این گفتمان، از تهدیدات نظامی و تلاش برای سرکوب و مهار این تهدیدات به عنوان هدف اولیه جنگ تعبیر میشود و به همین خاطر است که نظامیان و تسلیحات، محور اصلی سیاستهای جنگی را شکل میدهند. بر این اساس «جنگ» فینفسه دارای اصالت بوده و به عنوان هدفی راهبردی که توفیق در آن منجر به صیانت از بازیگر و ارتقاء رتبه آن در سلسله مراتب قدرت میشود، مطرح است (افتخاری و شعبانی ۱۳۸۹: ۲۹-۱۹).
دوم. گفتمان ایجابی جنگ
در پی افزایش هزینههای سیاستهای جنگ طلبانه، کاهش میزان نفوذ و کارآمدی آنها و به ویژه تغییر فضای مناسبات بین بازیگران (تحت تاثیر روندهایی مانند فرهنگی شدن جوامع، جهانی شدن و…)؛ شاهد کاهش ارزش گفتمان سلبی جنگ و شکلگیری گفتمان تازهای میباشیم که در آن جنگ به ابزاری محدود و با هزینه بالا در تنظیم مناسبات بین بازیگران تنزل مییابد (افتخاری و شعبانی ۱۳۸۹: ۳۱-۲۹). در این گفتمان جنگ «هدف» نبوده و وضعیتی «طبیعی» به شمار نمیآید، بلکه یک اضطرار است که به شکل «دفاع» تجلی مییابد. تحت تاثیر گفتمان ایجابی جنگ شاهد تحول گونههای مختلف جنگ و پیدایش مفهوم جدید «جنگ نرم» میباشیم.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.