دیپلماسی عمومی راهبردی و سیاست خارجی آمریکا؛ گسترش نفوذ
پژوهشی که در این کتاب ارائه میشود حاصل نزدیک به پانزده سال تلاش است. این کار، به سادگی، درست روز بعد از سال نو سال ۱۹۷۹، قتی آغاز شد که من، بعد از ناهار نشسته بودم و میخواستم یک نسخه از روزنامه والاستریت را مطالعه کنم. آن گونه که اکنون به خاطر میآورم، در صفحه اول و ستون سمت چپ آن روزنامه، درست زیر تیتر، مطلبی نوشته شده بود به این مضمون که “شرکتهای روابط عمومی، عزم خود را جزم نمودهاند تا به کشورهای سرکوبگر کمک کنند.” من در این کتاب چندین نمونه از این تلاشها را توصیف میکنم.
دیپلماسی عمومی راهبردی و سیاست خارجی آمریکا
تفاوت بین روزنامهنگاری و علوم اجتماعی این است که روزنامهنگار بیشتر به توصیف و تشریح، اما یک دانشمند علوم اجتماعی به ارزیابی و تفسیر میپردازد. بنابراین، این گزارش نیز از این امر تبعیت میکرد و به هر حال علاقه من را برانگیخت، اما نتوانست حس کنجکاوی مرا اقناع کند. من از این تعجب کردم که چگونه این گونه تلاشها هنگامیکه توسط روزنامهها توصیف میشوند هیچ تأثیری بر افکار عمومییا سیاستهای دولتی نمیگذارند. من به همراه یکی از همکارانم به نام “رابرت آلبریتون تصمیم گرفتیم تا در این مورد به بررسی و تحقیق بپردازیم. مشاهدات و تحلیلهایی که شما در اینجا میبینید، حاصل سیر ما در این موضوع است. در اینجا نیز مانند اغلب موارد دیگر، این قانون حاکم است که سؤالهای ساده همواره جوابهایی ساده را به دنبال ندارند.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.