روششناسی تأمین مالی به سوی تأمین مالی معنادار:عبارت روششناسی که در عنوان نوشتار حاضر به‌کار رفته است در حوزه تأمین مالی کاربرد گسترده‌ای دارد. متأسفانه این عبارت در بیشتر موارد برای نشان دادن فن و شیوه جمعآوری و تحلیل داده‌ها در تحقیقات، مترادف با واژه روش‌به کار می‌رود، درحالی‌که روششناسی در چنین معنایی باید ناظر بر فلسفه زیربنایی و ساختار منطقی جریان مورد نظر باشد. بر این اساس اگر روش‌ها را اجزای تشکیل‌دهنده یک علم فرض کنیم، روششناسی سنگ‌‌بنا و شالوده آن خواهد بود.
روششناسی تأمین مالی
از آنجایی که در حوزه تأمین مالی اصطلاح روششناسی درست به کار گرفته نمی‌شود، جای شگفتی ندارد که چرا اهمیت آن در این حوزه ناشناخته مانده است. در شرایطی که آثار بسیار زیادی درباره روش‌های تحقیق مالی انتشار می‌یابد، متأسفانه مواردی که در آن‌ها به روششناسی در این زمینه اشاره شده باشد، بسیار ناچیز و اندک است. مشهورترین این آثار، افزون بر ربع قرن پیش توسط وتسون (۱۹۹۶) به رشته تحریر درآمد‌ـ در واقع او پیش‌کسوت اکثر مقالاتی است که امروزه تصور می‌شود هسته اصلی دانش موجود درباره موضوع را تشکیل می‌دهند.
واژه‌های
معناکه یکی دیگر از واژه‌های به‌کار رفته در عنوان نوشتار حاضر است، تاکنون هرگز در مقوله تأمین مالی مطرح نبوده است. به موازات روششناسی، معنا نیز تابع روش شده است؛ چرا که در چنین شرایطی فرآیند تحقیق از موضوع اصلی خود دور می‌افتد. در حوزه تأمین مالی جمعآوری و تحلیل داده‌ها، دغدغه‌های اصلی به شمار می‌آیند، اما به مواردی نظیر این امر که نتایج حاصل از این تحلیل‌ها چه معنایی می‌تواند برای جامعه دست‌اندرکار امور تأمین مالی داشته باشد یا این معنا چگونه از طریق داده‌های اولیه و فرآیندهای تحلیل حاصل می‌شود و یا خود تحقیق چگونه ندانسته این معنا را تغییر می‌دهد، به‌‌ندرت توجه می‌شود.
هدف
هدف نوشتار حاضر آشنا کردن هرچه بیشتر دست‌اندرکاران و صاحب‌نظران‌‌امر با روششناسی و معنا به‌عنوان دغدغه‌های اصلی و مهم در مبحث تأمین مالی است.برای نیل به این هدف لازم است:
اول، اقتصاددانان مالی را مجاب سازیم که نباید از کنار مفاهیم فلسفی همچون روششناسی و معنا بی‌تفاوت بگذرند؛
دوم، زیرساخت فلسفی را که بدون تردید لازمه رشد و تکامل کار تأمین مالی است، به روشنی تبیین و تشریح کنیم؛
سوم
سوم، نشان دهیم عدم توجه به مبانی فلسفی چه عواقبی به دنبال داشته است؛
چهارم، تشریح کنیم چرا کسانی که بیشترین سهم را در شکل‌گیری این رشته علمی داشته‌اند به مبنای فلسفی تا این حد بی‌توجهی کرده‌اند؛
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.