ویژگی های این محصول
کاوشی نو درحیات اقتصادی خاندان رسالت
از نیمههای نخستین سده هجری، بهویژه پس ازشهادت امیرمؤمنان علیu در محراب عبادت، موجی از مهر و مودّت به خاندان رسالت، جامعه اسلامی را فرا گرفت و هر چه زمان میگذشت، علاقه به این خاندان جوانه بیشتری زد، و حتی کوششهای معاویه و فرزند پلیدش و پسماندگان مروانیان، درست نتیجه معکوس بخشید.
ولای اهلبیت علیهم السلام نهالی بود که وحی الهی آن را در قلوب مؤمنان غرس کرد و دوستی با خاندان رسالت را به عنوان اجر رسالت معرفی نمود و فرمود: «قل لا أسئلکم علیه أجراً الا الموده فی القربی:[۱] بگو پاداشی برای خود جز محبت شما به خاندانم، نمیخواهم.» مهری که البته سود آن به خود محب باز میگردد، نه به محبوب، زیرا مهرورزی به انسانهای کامل، سبب تحول در انسان محب میگردد. این گفتار الهی بسان سخن پزشک دلسوز به بیمار است که پس از معاینه دقیق و نسخه نویسی میگوید: من از تو مزد طبابتی جز عمل به این نسخه، نمیخواهم.
از طرف دیگر، تا پیامبر زنده بود این نهال را با گفتار و رفتار خود، آبیاری کرده و طی سخنان و پیامهایی، مقام و منزلت اهلبیت: را آشکار ساخت و در یکی از گفتارهای بس فصیح و بلیغ خود فرمود: «خاندان من بسان کشتی نوح است؛ هر کس بر آن سوار شد نجات یافت و هر کس آن را ترک گفت غرق گردید.» یعنی در عصر فتنهها، که امواج کوبنده آن همه چیز را در هم میکوبد، محل امنی جز سایهسار ولایت اهل بیت علیهم السلام، و پیروی از آنان نیست و هر نوع رویگردانی از آنان مایه گمراهی است.
رسول گرامی در یکی از گفتارهای خود ملاک بهرهگیری از شفاعت خویش را، محبت اهلبیت: خود میداند و میفرماید: «شفاعتی لامتی لمن احّب اهل بیتی»؛[۲] یعنی شفاعت من از آن کسی است که خاندان مرا دوست بدارد.
ممکن است افراد سطحینگر، تصور کنند که «این نوع سفارشها از روح عاطفی پیامبر سرچشمه گرفته است» ولی یک چنین نگرش، دور از حقیقتنگری است، چه آن حضرت، به گواه تاریخ، این سفارشهای مؤکد را درباره افراد بس محدودی از ذریّه خود انجام داده است که مهر آنان مایه هدایت، و شاخص رستگاری است. آن گروه از فرزندانش که در قله کمال و معرفت قرار گرفتهاند، و بسان خود رسول گرامی، علت غایی خلقت و آیینه تمام نمای اسماء و صفات الهی میباشند، و طبعاً هر نوع گرایش به آنها، سبب رستگاری انسان، و گرایش وی به فضایل و کمالات میشود.
آری پیامبر ص ، گاه و بیگاه عاطفه شخصی خود را ابراز میکرد و درباره حسنین علیه السلام که از شانه پیامبر ص بالا میرفتند میفرمود: «انهما ریحانتای فی الدنیا: این دو، گل معطر در باغ زندگی من هستند.»
ولی سخنان آن حضرت درباره اهلبیت علیهم السلام: خود، بر محور طهارت آنان از گناه و لغزش[۳] و آگاهی گسترده آنان از قرآن[۴] دور میزند.
بر اثر این مقام والا، و حفظ حرمت صاحب رسالت، خدا صدقه را بر آنان حرام کرد و خمس درآمد مسلمانان را در اختیار آنان قرار داد که آن را علاوه بر رفع نیازمندیهای بستگان پیامبر، در امر رهبری امت، و حفظ کیان اسلام، هزینه کنند.
علی بن راشد به حضرت هادی علیه السلام میگوید: از پدر بزرگوارت امام جواد علیه السلام اموالی نزد این جانب است، تکلیف آنها را روشن فرمایید.
حضرت هادی علیه السلامدر پاسخ او چنین میفرماید: «ما کان لابی بسبب الامامه فهولی و ما کان غیر ذلک فهو میراث علی کتاب الله و سنه نبیّه:[۵] اموالی که پدرم به سبب مقام امامت در اختیار داشت تنها در اختیار من قرار میگیرد، و اموال شخصی پدرم باید طبق کتاب و سنت پیامبر میان وارثان او تقسیم گردد.»
بنابراین اموال عمومی، مربوط به «جهت امامت» بوده که در هر زمان قائم به شئون امامت و رهبری، در مصالح عمومی، بر طبق مقتضیات زمان هزینه نماید، و مقام امام زاهدان و پارسایان که دنیا را سه طلاقه نموده بالاتر و والاتر از آن است که این اموال را جز در شرایط خاصی به مصرف شخصی برساند. افتخار آن بزرگواران این است که به عالیترین مقام از نظر معرفت رسیده و رهبری امت بر دوش آنان نهاده شده و هزینههای لازم در این راستا در اختیار آنان قرار گرفته است.
مطالعه ۳۵ صفحه آغازین کتاب
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.