فوز و فلاح در بیان قرآنکریم و سعادت در اخلاق نظری:بههمین دلیل سؤال نخستین او به سؤال دیگری مبدّل میشود که چگونه میتوان ابعاد وجودی خویش را شکوفا و هدایت نمود تا انسانیّت انسان و جایگاه او در بین مخلوقات، بارز و آشکار شود؟ برای پاسخ به این سؤال متوجّه «غایت» و «هدف» خلقت میشود. چرا که بدون در نظر گرفتن «غایت» و «مقصد نهایی» نمیتوان به مقام والای انسانیّت نائل شد.
فوز و فلاح در بیان قرآنکریم
حال چگونه میتوان این «غایت» و مقصد را کشف نمود؟ پاسخ آن است که کشف ابتدائی آن در وجود انسان نهفته است به اینصورت که هر کاری که آدمی انجام میدهد برای رسیدن به نوعی «کمال» بوده و درجات این کمال متفاوت و نامتناهی است، ولی کشف حقیقی و پاسخ واقعی این سؤال محتاج منبع و مرجع دیگری است که این منبع و مرجع را بهطور کلّی میتوان به دو دسته تقسیم نمود:
- دسته اول. مکاتب مختلف فلسفی
- دسته دوم. دین و شرایع
همواره
این دو دسته، همواره در طول تاریخ در کنار یکدیگر به پاسخ مهمترین سؤال بشر یعنی همان «غایت و هدف خلقت» پاسخها و نظریههای مختلفی ارائه کردهاند. آنچه مربوط به این نوشتار میشود بحث و بررسی این «غایت» در قرآنکریم و اخلاق نظری است، این بحث و بررسی به اینصورت خواهد بود که ابتدا واژگان کلیدی هر یک از این دو منبع را که برای تعبیر از سعادت یا «نیکبختی» بهکار رفتهاند استخراج کرده، ابتدا آنها را در منظر کتب لغت و سپس در منظر «اخلاق نظری» و «قرآنکریم» مورد تحقیق و تدبّر قرار میدهیم و در نهایت، مقایسهای بین دو نظام اخلاقی: «قرآن» و «فلسفه اخلاق» انجام میدهیم تا وجوه اشتراک و افتراق دو نظام، بهخوبی مشخص گردد.
مقایسه
ضرورت این مقایسه آن است که روشن شود مکاتب فلسفی تا چه اندازه بر «دین» تکیه داشته و تا چه اندازه ضمانت اجرای احکام خود در سطح جامعه را بر آن پایه قرار داده اند. خصوصاً که این احکام، مربوط به روابط اجتماعی انسانها و سازندگی روح و روان آدمی، که «غایت» و هدف «اخلاق» است، میباشد. از طرف دیگر بررسی و تحلیل واژگان مربوط به سعادت در کتابهای لغت، تلقّی و برداشت از مفهوم «خوشبختی» را در فرهنگ عامّه مکشوف میدارد و به این ترتیب مفهوم، سعادت، «خوشبختی»، «موفقیت»، «خشنودی» و مفاهیمی از این قبیل در خلال فصول چهارگانه این کتاب جایگاه خود را با تعابیر مختلف پیدا میکند.
تعابیری
تعابیری که از مفهوم سعادت، در فصل اول بیان میشود، با عنایت و توجه به کاربردهای فلسفی و قرآنی این واژه بوده و در ساختار معنایی یکدیگر مؤثر و دخیل میباشند. این تعابیر عبارتند از:
رضوان، سعادت، ظفر، فضل، فلاح، فوز، نجات.
فصل
روش بحث در فصل اول، نقل و نقد نظریات صاحب نظران لغوی و قرآنی میباشد که سعی شده امانت در نقل نظریات، رعایت شود و در قسمت نقد نیز به جمعبندی و ارائه ساختار معنایی از معانی ذکر شده برای هر واژه، اکتفا شده است.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.