قیام ملت ایران به رهبری امام خمینی(ره) در واقع پارادایم سکولار حاکم بر جهان را به چالش فراخواند و توانست گفتمانی تازه را مطرح سازد که در آن عمل سیاسی با آموزه های دینی فهم می شد و دین داعیه دار کارآمدی سیاسی در اداره جامعه از طریق تأسیس حکومت بود.
امام(ره) از رهگذر اجتهاد فقهی، سلوک عرفانی و عمل سیاسی موفق به تأسیس الگویی از حکومت در سده بیستم شدند که مبتنی بر آموزه های تشیع است. این الگو با گذر زمان از حیث نظری و سازمانی ارتقاء مییابد و قابلیتهای آن بیش از پیش آشکار می شود.
بحث از «مصلحت و جایگاه آن در حکومت اسلامی» از جمله مباحث اصلی و مهمی است که از دو ناحیه مورد توجه جدی، در سالهای آتی، است.
الف. از حیث نظری با توجه به سدِ باب مصلحتاندیشی در عرصه فقهی، به مثابه یک مرجع اجتهادی مستقل، بدیهی است که چگونگی طرح این مفهوم در چارچوب فقه سیاسی شیعه، میتواند بحثی مستقل و مهم باشد.
ب. از حیث عملی و با توجه به تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و توسعه قلمرو کاربردی آن، مشخص میشود که تجربه و تحلیل این نهاد جدید، محتاج تأملات تازهای بوده و آن نیز از ارزش علمی بسیاری در حوزه سیاست دینی برخوردار است.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.