معقولیت گزارههای دینی (بازخوانی نظریه غزالی): غزالی درنقد فلسفه دوکتاب نوشته است: یکی ازآنها (تهافت الفلسفه) نام دارد که معنای تناقضگویی فیلسوفان است. این تسمیه به تعبیر دکترسلیمان دنیا، مصحح تهافتالتهافت ابن رشد، نهایت قساوتی است که غزالی برفیلسوفان روا داشته است(سلیمان دنیا،۱۹۶۵،ص۱۷).
معقولیت گزارههای دینی
سبب این قساوت را برخی از محققین آن میدانند که غزالی فلسفه را پیش خودش خوانده است و از ابتدا قصدش نقد وتخریب بوده بوده و اثرگذار را که بسیاری از آنها براساس تحقیقات ابن رشد، مبتنی بر جدل است، در حق فلسفه روا نمیداشت(حلبی،۱۳۸۲،ص۳۲) و دیگری (فیصل التفرقه بین الاسلام والزندقه) مراد غزالی از زندقه در این کتاب فلسفه است.
نهافتالاسفه
اما در کتاب نهافتالاسفه ۲۰ مسئله از مسائل فلسفه را انتخاب کرده و فیلسوفان را به جهت اعتقاد به آنها به شدت استیضاح و مورد طعن قرارداده است. در این میان حاصل سه مسئله از۲۰ مسئله یاد شده را صریحاً خلاف آموزههای قرآنی دانسته و فیلسوفان را به جهت اعتقاد به آنها تکفیر کرده است.
فلسفه
بسیاری از مورخان فلسفه اسلامی گفتهاند با نقد کوبنده غزالی کمر فلسفه اسلامی در غرب عالم اسلام شکست ودیگر کمر راست نکرد. هرچند در شرق عالم اسلام دو مکتب فلسفی جدید بعد از نقدهای غزالی تأسیس شد یعنی مکتب فلسفی اشرافی و حکمت متعالیه، که مکتب اخیر خالصتاً در مقابل اشکالهای غزالی خم به ابرو نمیآورد؛ شاید از همین رو بوده است که ملاصدرا نیازی نمیدیده است که در پاسخ به تهافتالفلاسفه غزالی، کتابی بنگارد.
فیلسوفان
از میان فیلسوفان کسی که به دو کتاب غزالی پاسخ نوشته است، ابن رشد(متفقی۵۹۵) اندلسی است. ابن رشد در مقابل تهافت الفلاسفه، تهافت تهافت الفلاسفه نوشت و در مقابل فیصیالتفرقه بین السلام والزندقه کتاب «فصل المقال فی مابین الحکمه والشریعه من الاتصال» را به رشته تحریر در آورد.
تکملهای
این کتاب که تکملهای هم بهنام الکشف عن مناهج الاوله دارد، فصلبندی معینی ندارد ولی مجموعه مباحث آن در سه قسمت مطرح شده است؛ ابن رشد بحث خود را در این کتاب اینگونه هدفگذاری میکند: میگوید میخواهیم ببینیم یادگرفتن ویاد دادن فلسفه، ازاحکام خمسه فقهی کدام حکم رادارد(سجادی،۱۳۸۵،ص۲۴). ابن رشد هم همچون غزالی افزون بر فیلسوف بودن، قاضی عالی رتبه و فقیه صاحب فتوا بوده و در واقع دانشمندی ذو فنون و بسیار مشهور بوده، ترجمه آثار او به زبانهای اروپایی بسیار تأثیرگذار در مغرب زمین بوده. ابن رشید را درمغرب زمین به اسم «اَوِرَز» میشناسد.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.