sitelogo_3
0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

برای مشاهده لیست علاقه مندی ها وارد شوید!

مشاهده محصولات فروشگاه

گزيده آموزه هاي اخلاقي، سياسي، مدني و كلامي اخوان الصفاء و خلان الوفا

ویژگی های این محصول

عنوان: گزيده آموزه هاي اخلاقي، سياسي، مدني و كلامي اخوان الصفاء و خلان الوفا
ترجمه: دكتر محمدرضا احمدي طباطبايي، جبار شجاعي
محل نشر: ناشر، سال نشر: تهران: دانشگاه امام صادق(ع)، 1396
مشخصات ظاهري: 254 صفحه
شابك: 4-630-214-600-978

يكي از مهمترين شيوه‌هاي توجه به فرهنگ بومي و اسلامي و ايراني شناخت آثار مكتوب باقيمانده از صاحبان انديشه و فكر در درازناي تاريخ تمدن اسلامي است. جستار و كاويدن اين آثار نسل جديد را كه متأسفانه با پيشينه فرهنگي خويش چندان آشنا نيست به تأمل و تعمق افزون‌تر در شناخت مصادر معرفتي و هويتي خويش سوق خواهد داد. توجه به مصادر فرهنگي و بومي گذشته و ميراث و تراث بر جاي مانده در حوزه تمدن اسلامي يكي از نيازهاي مهم پژوهش‌هاي آكادميك محسوب مي‌شود.
يكي از قديمي‌ترين متون برجاي مانده در دوره شكوفايي تمدن اسلامي كه قدمتي بيش از هزار سال دارد رسائل اخوان الصفا و خلان الوفاء است كه پژوهشگران زمان تدوين آن را محتملاً نيمه دوم سده سوم و اوايل سده چهارم هجري دانسته‌اند.
يکي از نحله‌هاي فکري، اخلاقي و سياسي مهم در تاريخ اسلام جمعيت «اخوان ‌الصفا و خلّان الوفا» است. به دليل سرّي بودن فعاليت اين جمعيت و گمنام بودن تدوين‌کنندگان و نويسندگان رسائل آنان، آموزه‌ها و انديشه‌هاي اين جماعت در هاله‌اي از ابهام قرار داشته است.
«اخوان الصفا و خلّان الوفا» «برادران با صفا و دوستان با وفا» در واقع نامي است براي جمعيتي فاضل، فيلسوف و متکلم با گرايش‌هاي اخلاقي و عرفاني که در قرن سوم و چهارم قمري زندگي مي‌کردند و بصره و بغداد دو مرکز عمده نشر افکار ايشان بوده است. فعاليت اين جمعيت شيعه مذهب سرّي بوده، اما با توجه به نام‌هايي که در کتب تراجم و همچنين قرائني که در رسائل و مضامين آن است، ايرانيان در تشکيل و هدايت اين جمعيت نقش داشته‌اند. در رسائلي که به زبان عربي نگاشته شده است بيش از سي شعر پارسي ديده مي‌شود. همچنين نام‌هايي ايراني که در ميان تدوين‌کنندگان احتمالي رسائل از سوي مورخان به چشم مي‌خورد همگي حاکي از نقش داشتن ايرانيان در تشکيل و هدايت اين جمعيت است. ديدگاه‌هاي مناقشه‌آميز و مختلفي درباره تدوين‌کنندگان رسائل و زمان تدوين آنها، مذهب، اهداف و اغراض اين جمعيت چه از سوي محققان و صاحب‌نظران شرقي و چه از سوي خاورشناسان غربي بيان شده كه اجمالاً و به منزله تمهيدي براي شناخت برادران به برخي از آنها اشاره مي‌شود.
جمال‌الدين قفطي در اخبار الحکما، به نقل از ابوحيان توحيدي، رسائل را به جمعي از عالمان و متفکران بصره از جمله ابوسليمان محمد بن معشر بستي، ابوالحسن علي بن هارون زنجاني، ابواحمد مهرجاني، عوفي و زيد بن رفاعه در مقام نويسندگان آن منسوب دانسته است (حلبي، 1380: 33). شهرزوري نيز در نزهه الارواح و روضه الافراح اسامي ذکر شده را در جايگاه مؤلفان رسائل ذکر کرده است (شهرزوري، 1365: 368).
ظاهراً پيدايش و ظهور اين گروه پيش از قرن چهارم قمري بوده است، اما چون اخوان در کتمان عقايد خود عامد و ساعي بودند تا سال 334 ق و پيش از سلطة آل بويه بر بغداد از انديشه‌ها و رسائل آنان خبري نبوده است. بديع‌الزمان فروزانفر نيز با توجه به نظر ابوحيان توحيدي در رسالة الامتاع و المؤانسه و نيز ابن العبري در رسالة مختصرالدُّول بر اين نظر است که زمان تدوين رسائل از نيمه اول قرن چهارم عقب‌تر نبوده است (فروزانفر، 1386: 326).
درباره مذهب اخوان نيز مناقشاتي ميان محققان و پژوهشگران به چشم مي‌خورد، اما در مجموع با توجه به عقايد و تعاليمي که اخوان در رسائل به آن پرداخته‌اند و همچنين نتايج پژوهش‌هاي انجام شده، شيعه بودن آنان قطعي است و اختلاف نظر بيشتر مربوط به اماميه بودن و يا اسماعيلي بودن ايشان است. لازم به يادآوري است که بسياري از محققان اسلامي و خاورشناسان اخوان را شيعه اسماعيلي دانسته‌اند. احمد زکي پاشا و طه حسين در مقدمه بر رسائل اخوان الصفا و عارف تامر که خود اسماعيلي مذهب است در رساله‌اي که با نام حقيقة اخوان الصفا و خلّان الوفا تأليف کرده از اسماعيلي بودن آنان سخن گفته‌اند. عارف تامر مؤلف اصلي رسائل را «عبداله بن محمد بن اسماعيل بن جعفر» (از نوادگان امام صادق (ع) دانسته است (نصر، 1377: 50).
محقق گرانقدر شيعه آغابزرگ طهراني در الذريعه إلي تصانيف الشيعه نيز به همين نظر متمايل شده است (آغابزرگ الطهراني، 1360: 4/360).
سّبکي در طبقات الشافعيه الکبري گفته است که احمد بن عبدالله بن محمد بن اسماعيل اهل نيشابور بوده و در سن 78 سالگي در سال 368 ق از دنيا رفته است (سّبکي، بي‌تا: 3/17).
همچنين اکثر خاورشناسان معاصر، رسائل اخوان را به اسماعيليه نسبت داده‌اند از جمله هانري کوربـن (کوربن، 1380: 113)، ويلفـرد مادولـونگ (مادولـونگ، 1387: 306)، آنتونـي بلـک (Black, 2001: 61) لين پول، گلدزيهر، ماسينيون و ايوانف (نصر، 1377: 53).
برخي از محققان مانند طيباوي از اماميه بودن اخوان سخن گفته‌اند. طيباوي بر اين باور است که در سده‌هاي بعد از سده چهارم هجري، اسماعيليه براي بسط افکار خود از رسائل اخوان بهره برده‌اند بي‌آنکه مؤلف اصلي آن رسائل باشند (Tibawi, 1956: 28-46). ادوارد براون و نيکلسون نيز رسائل را نتيجه آميختگي آراي معتزله و شيعه دانسته‌اند (Browne, 1909: 292; Nicholson, 1957: 370).
اهداف اخلاقي و سياسي اخوان الصفا
پرسش مهم ديگر درباره اين جمعيت سرّي و رسائل ايشان مربوط به اهداف و آرمان‌هاي آنهاست. پر واضح است که اخوان رسائل را با توجه به اهداف خاصي تدوين کرده و به نشر افکار خود در ميان خواص و پيروان خود مي‌پرداختند، اما پرسش مهمي که پاسخ به آن خالي از اختلاف و مناقشه نيست مربوط به غرض و هدف اصلي اخوان از تدوين رسائل و نشر افکار و عقايد ايشان است. پاسخ به اين سؤال و مناقشه درباره آن از قرن چهارم تا دوران معاصر ادامه داشته است. ابوحيان توحيدي در قرن چهارم هدف عمده اخوان را احياي فلسفه و آميختن فلسفه يوناني با شريعت اسلامي مي‌داند و ضمن مخالفت با ايشان از ويژگي‌هاي اخلاقي، صفا، صداقت و پاکي ايشان تمجيد مي‌کند (الفاخوري و الجر، 1377: 194).
طه حسين هدف عمده اخوان را تغيير در حوزه سياست و قدرت سياسي و تلاش براي واژگوني خلافت عباسيان دانسته است (حلبي، 1380: 37). عمر فروخ تلاش اخوان براي تغيير حکومت را بعيد و دور از حقيقت دانسته و دلايلي براي اثبات ديدگاه خويش در رسالة تاريخ الفکر العربي آورده است (فروخ، 1962: 293).
برخي پژوهشگران نيز اهداف اخلاقي، سلوک معنوي و تطهير نفس آدمي را، که روح تعاليم اسلامي بر آن اشعار و اهل عرفان بر آن تأكيد و اخوان نيز به دليل تمايلات عارفانه به آن توجه داشته را هدف اصلي اخوان در تدوين رسائل و نشر عقايد خود مي‌دانند.
براي فهم بهتر اهداف و اغراض اخوان، مداقه در آموزه‌ها، انديشه‌ها و عقايد آنان در رسائل، که دايرةالمعارفي در علوم و فنون آن روزگار است و در عين حال با جهت‌گيري آموزشي و تربيتي خاص تدوين شده، اجتناب‌ناپذير است؛ اما با توجه به نقد گزنده نظام سياسي حاکم (حکومت عباسيان) در الرسائل و همچنين آموزه‌هاي سياسي ديگر ايشان، بايد اهداف سياسي اخوان نيز در کنار آموزه‌هاي اخلاقي، علمي و فلسفي مدنظر قرار گيرد. البته آنچه به منزله واقعيتي مهم و فراگير در آموزه‌ها و انديشه‌هاي «برادران باصفا و دوستان باوفا» به چشم مي‌خورد اهداف اخلاقي و تربيتي ايشان جهت نيل به سعادت و نيک‌فرجامي در سراي عقبي است. اخوان الصفا صرفاً به دنبال گردآوري علوم و فنون گوناگون براي پيروان برگزيده خود نبودند، بلکه هدف والاتري را، که همانا سعادت و نيکبختي غائي آدمي است، دنبال مي‌کردند. اخوان با الهام از رهنمودهاي قرآني و اسلامي و همچنين آموزه‌هاي اديان ديگر توحيدي، در بخش‌هاي گوناگون رسائل، مخاطبان را متوجه اين نکته مي‌کنند که آدمي در اين جهان خاکي اسير و زنداني است و از اين روي مي‌بايست با پيروي از مشعل هدايت انبياي الهي و خاتم ايشان حضرت محمد (ص) و ايمان به مبدأ و معاد در طريق سعادت و سير و سلوك الي‌الله قرار گيرند و نهايتاً زنجير اسارت از اين سراي فاني را بگسلد و به ديار باقي شتافته و در جوار رحمت الهي به آسايش و آرامش و نيك‌فرجامي نائل گردند. اخوان تحقق اين مهم در جامعه را در پرتو نظام سياسي براساس الگوي «امامت» که تداوم راه انبياي الهي است تبيين کرده‌اند. بر همين اساس با سلطه غاصبانه عباسيان مخالفت مي‌کردند و اصل مشروعيت آنان را به چالش مي‌کشيدند و عملکرد دستگاه عباسي را در راستاي اهداف تربيتي و اخلاقي مدنظر خويش قلمداد نمي‌کردند. آنها سياست عباسيان را صرفاً‌ سياستي جسماني و ظاهري مي‌دانستند. اخوان در الرسائل از انواع علوم و فنون سخن گفته‌ و براي گردآوري و تبيين آنها تلاش کرده‌اند، اما هيچ‌گاه اهداف اخلاقي و تربيتي خود را فرو ننهاده و بهره بردن از علوم گوناگون را نيز در راستاي شناخت وحدت و هماهنگي عالم وجود و توجه به صانع قادر آن مد نظر قرار داده‌اند. اخوان در رسائل خود نسبت به غفلت انسان از اين امر مهم، که به سعادت او مربوط مي‌شود هشدار داده‌اند و مي‌گويند:
«عمرهاي ما ناقص و کوتاه و اجل و سرآمد زندگاني ما نزديک است. بازگرديم و متفاوت با آنچه رفتار مي‌کرديم عمل کنيم. مردم خوابند و هنگامي که مردند بيدار مي‌شوند (اشاره به كلام اميرالمؤمنين امام علي (ع)). بيدار شو اي برادر از خواب غفلت و جهالت قبل از آنکه از وطن دنيا و جسم مفارقت کني و به دوزخ وارد شوي و پيش از آنکه هاتفي ندا دهد که فلان فرد بدفرجام و فلان فرد نيک‌فرجام شد» (الرسائل، 2005: 2/384).
اخوان در رسائل فرازي انديشه‌برانگيز از کلام مولاي متقيان علي بن ابي‌طالب (ع) خطاب به کميل را مورد تأكيد و استناد قرار مي‌دهند كه حضرت مي‌فرمايند: «دنيا را با بدن‌هايتان همنشين شويد [به گونه‌اي که] ارواح اين ابدان‌ در عالم ملکوت معلّق باشد [سير کند]» (الرسائل: 1/317).
اخوان بر اساس همين نگرش اخلاقي و غايت‌گرايانه و با استناد به آيات قرآن اشعار مي‌دارند که آدميان همگي ابناي آخرت‌اند و فقط مسافران اين جهان‌اند. بر همين اساس در جاي جاي رسائل اخوان اين دغدغه مهم خود را، که در تدوين رسائل به آن اهتمام داشته، يادآور مي‌شوند. اخوان بر اساس همين رويكرد غايت‌گرايانه، اصناف خلق را از جهت سلوک در اين جهان و فرجام آنان به چهار بخش تقسيم مي‌کنند و در رسائل چنين مي‌گويند:
«بدان اي برادر! که مردم در سعادت و يا شقاوت دنيا و آخرت به چهار گروه تقسيم مي‌شوند. برخي از آنان در دنيا و آخرت خوشبخت و برخي در دنيا و آخرت تيره‌بخت و برخي در دنيا تيره‌بخت و در آخرت نيک‌بخت و برخي در دنيا نيک‌بخت و در آخرت تيره‌بخت‌اند» (الرسائل: 1/279).
سپس با عباراتي دلنشين و هشداردهنده و با استناد به آيات قرآن، ويژگي‌ها و شاخص‌هاي هر گروه را تبيين مي‌کنند. اخوان با الهام از معارف قرآني زيان‌کارترين مردم را کساني مي‌دانند که در هر دو جهان نگون‌بخت و دور از سعادت و آرامش هستند و در توصيف آنان چنين مي‌گويند:
تيره‌بختان دنيا و آخرت کساني‌اند که بهره‌شان از دنيا اندک است و چيزي در آن کسب نکرده‌اند و در طلب آن مشقّت کشيده‌اند، و در طول عمرشان با بدن‌هاي رنج رسيده و جان‌هاي دردناک زيسته‌اند و خيري نديده‌اند. آنان به فرمان‌هاي شريعت نيز گردن ننهاده‌اند و از حدود آن درگذشته‌اند و از نهي‌هاي آن پند نگرفته‌اند و آنها به راستي کساني‌اند که در دنيا و آخرت همه زيان‌ديده‌اند و خداوند مي‌فرمايد: «اين زيانکاري آشکار است» (حج:11) (الرسائل، 2005: 1/280؛ حلبي، 1380: 354).
گرايش‌هاي اخلاقي و عرفاني تدوين‌کنندگان رسائل به گونه‌اي است که اين گمان را تقويت مي‌کند که انتخاب نام «اخوان الصفا» نيز در راستاي مقوله طهارت نفس و صفاي باطن بوده است. در امالي صدوق عبارتي از اميرالمؤمنين امام علي(ع) نقل شده كه: «علیک بإخوان الصفا فانّهم عماد اذا استنجدتَهم و ظهورٌ» (تو را به برادران پاك و منزه توصيه مي‌كنم به درستي كه آنان هنگام ياري خواستن پشتيبان تو هستند). به نظر مي‌رسد وجه تسميه «اخوان الصفا» با توجه به ارادت وافر آنان به حضرت علي(ع) از همين عبارت امام علي(ع) اقتباس شده باشد.
لازم به يادآوري است که اهداف تربيتي و اخلاقي اخوان‌الصفا از اهداف سياسي ايشان جدا نبوده و برادران باصفا حکومت و سياستي را برمي‌تافتند که خود الگو و سمبل پايبندي به آموزه‌هاي اخلاقي و ديني در حوزه سياست عملي باشد و بر اين باور بودند که چنين سياست فاضله‌اي نيز مي‌تواند عموم مردم را به اخلاق الهي رهنمون کند.
رويکرد اخلاقي و متساهلانه اخوان در استفاده از منابع و مصادر
قبل از پرداختن به مآخذ رسائل اخوان، توضيح اين نکته ضروري است که جمعيت اخوان الصفا به دليل گرايش‌هاي اخلاقي و مسلک عرفاني نگاهي متساهلانه به مذاهب و اديان گوناگون و پيروان آنها داشته‌اند و به همين دليل هم استفاده از برخي آموزه‌ها را از مذاهب و عقايد ديگران به ويژه آموزه‌هاي اديان توحيدي و همچنين آرا و انديشه‌هاي فلسفي گوناگون در آن روزگار تجويز مي‌کردند و پيروان خود را از تعصب و سخت‌گيري به پيروان مذاهب ديگر بازمي‌داشتند. به باور آنان در هر مذهب و مشرب فکري پاره‌اي از حقيقت مي‌توان يافت که ناديده گرفتن آن خامي و موجب غفلت و حرمان از دانش‌ها و علوم مختلف است. البته مهمترين و بيشترين استناد اخوان در آموزه‌هاي اخلاقي و تربيتي معطوف به قرآن مجيد و سپس کتب آسماني ديگر مانند تورات و انجيل است. جوهر يکسان اديان ابراهيمي و توحيدي و واحد بودن هدف آنها در آموزه‌هاي اخوان جايگاه ويژه‌اي دارد. اين جماعت از پيروان خود مي‌خواستند که با هيچ دانش و علمي دشمني نکنند و هيچ کتابي را فرو نگذارند و به مذهبي از مذاهب تعصب نورزند. اخوان مي‌گفتند: «مذهب و کيش ما همه مذاهب و علوم را دربر مي‌گيرد». گفته‌هاي انديشه‌برانگيز اخوان در رسائل پيرامون اين موضوع قابل مداقه است:
«سزاوار است که برادران ما که خداوند آنها را تأييد نمايد با علمي از علوم دشمني نورزند، يا کتابي از کتب را فرو نگذارند و نسبت به مذهبي از مذاهب تعصب نورزند، زيرا آيين ما همه مذاهب و علوم را دربر مي‌گيرد» (الرسائل، 2005: 4/35).
اخوان براساس چنين نگرش متساهلانه‌اي انديشه‌ها، حکمت‌ها و منابع علمي را گزينش و به باور خود نکات سودمند را از آنها استخراج کرده بودند. اما همان گونه که گفته شد، اخوان به باور خويش اين آموزه‌ها، آرا و انديشه‌ها را تمهيدي براي عمل صالح، اخلاق نيک و صفاي باطن جهت نيل به سعادت تلقي مي‌كردند.
اخوان در «الرسائل» يادآور مي‌شوند که انديشه‌هاي خود را از چهار منبع أخذ کرده‌اند:
منبع اول: کتب و آثار مدون علمي و کتاب‌هاي حکما و دانشمندان؛
منبع دوم: کتب و صحف آسماني به ويژه قرآن که محور اصلي آموزه‌هاي اخوان در انديشه‌هاي اخلاقي و تربيتي است؛
منبع سوم: کتاب طبيعت بالمعني الاعم که شامل افلاک، اقسام بروج و اشکال موجودات و مراتب آنهاست؛
منبع چهارم: کتاب الهي است که جز افراد مطهر و پاک به آن نائل نمي‌شوند و واسطة فيض آن ملائکه‌اند. البته توضيحات اخوان درباره منبع چهارم در هاله‌اي از ابهام و تأويل قرار دارد و بيشتر ناظر به مكاشفه شخصي است! (الرسائل، 2005: 4/ 36).
مراتب و تشکيلات داخلي اخوان الصفا
همان‌گونه که گفته شد اخوان الصفا صرفاً به قصد جمع‌آوري علوم و فنون و يا جمع بين آموزه‌هاي فلسفي و ديني و پرداختن به اهداف سياسي خاص رسائل را تدوين نکرده‌اند. اين جماعت مقوله سعادت و خوشبختي آدمي را، که در پرتو تهذيب نفس و گذشتن از عقبات آن حاصل مي‌شود، مهمترين و بارزترين هدف در آموزه‌هاي اخلاقي، تربيتي و سياسي خود قرار داده بودند. به همين دليل حتي در ضمن پرداختن به موضوعات علمي از جمله نجوم، رياضي، هندسه، هيئت و موسيقي اين هدف غايي خود را فرو ننهاده‌اند و به تناسب به همان دغدغه پايدار خود پيرامون چگونگي رستگاري و نيک‌بختي آدمي و مفارقت روح مزکي از جسم هيولايي پرداخته و تلاش مي‌کنند با بيان آيات قرآن و روايات و همچنين داستان‌هايي از انبياي الهي و يا فلاسفه و ملوک، ذهن خواننده را مجدداً به همان مسئله اصلي يعني چگونگي رستگاري آدمي متفطن کنند. اخوان بر مبناي همين نگرش با دستگاه سياسي عباسي، به دليل قرباني کردن اخلاق در مسلخ قدرت و غفلت از پاسخگويي در درگاه الهي، سرِ ناسازگاري داشتند. اخوان تلاش مي‌کردند در ميان مردمي که عمدتاً اسير اقبال به دنيا و غفلت از آخرت بودند نفوس مستعدي را شناسايي کنند و از کودکي تحت تربيت و تعاليم خاص خود قرار دهند. اخوان اهداف تربيتي و آموزشي خود را با توجه به سن متعلمان و پيروان به چهار مرحله و درجه تقسيم مي‌کردند؛
1. درجه و گروه اول مربوط به کساني بود که سن آنان ميان پانزده تا سي سال بود. از ويژگي‌هاي افراد اين گروه که آنان را «الاخوان الابرار الرحماء» (برادران نيکوکار مهربان) مي‌ناميدند، صفاي روح، تيزهوشي و سرعت انتقال بود.
2. گروه دوم کساني بودند که سن آنان بين سي تا چهل سال بود. اين مرتبه مربوط به کساني بود که مرتبه رياست داشتند. اخوان الصفا آنان را «الاخوان الاخيار الفضلاء» (برادران نيکوکار دانا) مي‌ناميدند. مراعات برادران، بخشش، شفقت، مهرباني و وفاداري به اخوان از ويژگي‌هاي گروه دوم بود.
3. گروه سوم «الاخوان الفضلاء الکرام» (برادران داناي گرامي) بودند. اين مرتبه از آنِ کساني بود که سن آنان بين چهل تا پنجاه سال بود. اين گروه کساني بودند که نواميس الهي را مي‌شناختند و با پختگي و تجربه و صبوري، کارها را به رفق و مدارا فيصله مي‌دادند و عقايد را تبيين و راه هدايت را روشن مي‌کردند. اين گروه صاحبان قدرت بودند و توانايي امر و نهي داشتند.
4. گروه چهارم که به باور برادران هدف غايي همه پيروان مي‌بايست نيل به آن باشد مرتبه عالي کمال انساني است. اين مرتبه مربوط به کساني بود که سن آنان از پنجاه سال مي‌گذشت. اخوان بر اين باور بودند که اين مرتبه، مرتبه و مرحله آمادگي براي رستاخيز و مفارقت هيولي است و درباره افراد اين گروه و مرتبه آنان تعابير انديشه‌برانگيزي را، که مؤيد اهداف تربيتي و اخلاقي اخوان است، با نثري شيوا و جذاب در «رسائل» تقرير کرده‌اند. اخوان الصفا در پايان رساله پنجاه و يکم در فصلي با عنوان «السياسه النفسانيه» ويژگي‌ها و درجات معنوي طبقه چهارم را يادآور شده‌ و همه اخوان را به رسيدن به مرتبه چهارم دعوت مي‌کنند (الرسائل، 2005: 4/231).
در مرتبه چهارم براي افرادي که درجات سير الي الله را طي کردند حجاب‌ها کنار مي‌رود و آنان عالم ارواح و ملائکه و اصناف خلق را در عالم ملکوت و مجردات مشاهده مي‌کنند. در اين باره در فصل مزبور آمده است:
«اما مرتبه انساني که بعد از مرتبه ملائکه است مرتبه کساني است که دل‌ها و نفوس ايشان از خواب غفلت و جهالت بيدار شده و در پرتو علوم و معارف احيا، و چشم بصيرت آنها گشوده شده است و اين نفوس با چشم بصيرت و دل مي‌بينند آنچه از حواس ايشان پنهان بود از امور معنوي و روحاني و موجوات عقلي، و اين نفوس در پرتو صفاي باطن، عالم ارواح را مشاهده کرده و با ديده يقين اصناف مردم را در آنجا مشاهده مي‌کنند. چنين نفسي (که به اين مرتبت رسيده است) صورت مجرد از هيولاي جسماني است و از جنس ملائکه و از جنود پروردگارت از موجودات روحاني و کروبي و ساکنان عرش الهي است. نفس آدمي (که به اين مرتبه رسيده) وضعيت و حالات و سرور و لذت و نعمت‌هاي ايشان بر او آشکار مي‌شود (الرسائل، 2005: 4/231).
اين رويكرد اخوان که در فرازهاي مختلف «رسائل» به اشکال گوناگون تبيين شده، گرايش عارفانه و اخلاقي آن جماعت را، به خوبي نشان مي‌دهد. مفهومي که گردآورندگان رسائل درباره انسان کامل و نفس کامله مطمئنه بيان کرده‌اند، راه نيل به سعادت جاويد که کليد متدلوژيک و سنجه فهم انديشه‌ها و آموزه‌هاي سياسي و اجتماعي بسياري از متفکران و نحله‌هاي مختلف در جهان اسلام است را تبيين مي‌کند.
آموزه‌هاي سياسي اخوان الصفا
آموزه‌هاي سياسي اخوان نشأت گرفته از باورهاي ديني و مذهبي آنان از يک سو و انديشه‌هاي فلسفي، عرفاني، تربيتي و اخلاقي از سوي ديگر است. اخوان الصفا در عين دفاع از ضرورت تشکيل حکومت در اجتماع بشري، هر حکومت و هر روشي را در حکمراني و سياست مقبول نمي‌دانستند و بر اين اساس از سياست فاضله (مطلوب) و غيرفاضله (نامطلوب) سخن مي‌گفتند.
تبيين آموزه‌ها و تأملات سياسي اخوان بدون ملاحظه ديدگاه خاص ايشان پيرامون حکمت، فلسفه، مقوله سعادت و همچنين آميختگي اخلاق و سياست ابتر و ناقص است. تأملات سياسي اخوان در «الرسائل» در چهار محور عمده سامان يافته است:
الف) ضرورت تشکيل حکومت و آميختگي دين و دولت؛
ب) تقسيم‌بندي سياست‌ها و حکومت‌ها؛
ج) نقد نظام سياسي حاكم و نظريه تعاقب دولت‌ها؛
د) نظريه امامت.
ضرورت تشکيل اجتماع، حکومت و آميختگي دين و دولت
اخوان الصفا با ملاحظه آموزه‌هاي فلاسفه اسلامي، به ويژه فارابي و فلسفه سياسي يونان باستان، نياز آدمي به اجتماع و حکومت را يادآور شده و در عين حال مباحث خود را در حوزه سياست هم‌سو با آموزه‌هاي اخلاقي و ديني مدنظر خود تقرير کرده‌اند. اخوان نياز انسان‌ها به يکديگر را مولود سرشت آدمي و نيازهاي غريزي و طبيعي‌اش دانسته‌ و بر اين باور بودند که انسان به تنهايي نمي‌تواند همه اين نيازها را برآورده کند، لذا تشکيل اجتماع و همکاري و معاضدت براي رفع نيازها از سوي انسان‌ها اجتناب‌ناپذير است تا هر گروهي کاري را برعهده گيرند و از همکاري گروهي ايشان به تعبير خواجه نصيرالدين طوسي «بقاي نوع و تعاقب نسل» حاصل شود (طوسي، بي‌تا: 208).
اخوان بهره‌مندي از مواهب دنيا را براساس تلاش و کار آدميان متفاوت و متفاضل دانسته و اجتماعي بشري را بدون زمامدار، سياست و تدبير ابتر و توأم با هرج و مرج مي‌شمردند. اخوان انديشه برخي گروه‌ها را در بامداد اسلام، مانند خوارج که منکر زمامداري و حکومت در جامعة اسلامي بودند، با استناد به گفته‌هاي اميرمؤمنان علی (ع) در دفاع از ضرورت تشکيل حکومت در جامعه رد مي‌کردند. البته اخوان به سياست، حکومت، مراتب، مدارج و شرايط زمامدار نگاه ويژه‌اي داشته‌ که متعاقباً به آن پرداخته خواهد شد.
اخوان اشعار مي‌دارند که رياست و سياست دنيوي و اخروي گاه در يک فرد متجلي و متبلور مي‌شود مانند پيامبري که هم نبي است و هم زمامدار، اخوان حکومت حضرت محمد(ص) و برخي پيامبران ديگر مانند داوود، سليمان و يوسف را نمونه‌هاي موفق اين‌گونه سياست درآميختگي دين و دولت و رياست دنيوي و اخروي مي‌دانند، اما يادآور مي‌شوند که همواره تجلي هر دو سياست در يک فرد تحقق نيافته و در موارد گوناگوني دستگاه ديني از دستگاه سياسي جداست. اخوان سپس به اين نکته مي‌پردازند که به هر روي، قوام نظام حکومتي به دين وابسته است و در تبيين ضرورت توأم بودن آنها به انديشه‌هاي ايرانشهري ايران باستان نيز استناد کرده‌اند و به نقل از اردشير بابکان مي‌گويند:
دين و ملک (حکومت) دو برادر و هم‌زادند که يکي بدون ديگري استواري نخواهد داشت. دين اساس حکومت است و حکومت نگاهبان دين و آنچه پايه و اساس ندارد از بين خواهد رفت و آنچه نگاهبان ندارد تباه خواهد شد. بنابراين حکومت و ملک نيازمند پايه و اساس است و دين نيز نيازمند نگاهبان (الرسائل، 2005: 3/404).
اخوان الصفا علاوه بر استناد به انديشه‌هاي ايرانشهري با استناد به آموزه‌هاي ديني، دين و دولت را به يکديگر پيوند زده‌اند و ارزش‌هاي اخلاقي را جوهر آن مي‌دانستند.
اخوان در رسائل خويش از پنج نوع سياست و تدبير سخن گفته‌اند. بخش عمده اين سياست‌ها ناظر به هدايت جامعه بشري است که با مفهوم مصطلح از سياست همخواني دارد و برخي شقوق آن ناظر به سياست و تدبير انسان نسبت به نفس خويش است که در اين مورد اخوان واژه سياست را به معني تدبير و چاره‌انديشي به کار برده‌اند.
اخوان الصفا در بهره هشتم از فصلي با نام «الرسائل الناموسيه الالهيه و الشرعيه الدينيه» درباره سياست بالمعني الاعم (مطلق تدبير در عالم وجود) و سياست بالمعني الاخص که مربوط به جامعه بشري و تدبير امور مردم از سوي حکمرانان و زمامداران است سخن گفته‌اند. در بخش نخست که مربوط به سياست بالمعني الاعم است، نويسندگان رسائل يادآور مي‌شوند که خداوند که خالق همه کائنات و عالم وجود است سائس و مدبر کل و اعظم است که فرمان او بر همه عالم روان و نافذ است. سپس اخوان به سياست و تدبير در جامعه بشري مي‌پردازند. اخوان در اين فراز از گفتمان خويش، سياست را به پنج بخش تقسيم مي‌کنند: اول سياست نبوي (سياست پيامبران الهي)، دوم سياست پادشاهي و حکمراني، سوم سياست عمومي، چهارم سياست خصوصي و پنجم سياست ذاتي (نفساني) (الرسائل: 1/231).
سياست نبوي هم به تنظيم امور اجتماعي از طريق قوانين و سنن الهي و هم به اصلاح نفوس آدميان و زدودن اذهان مردم از آرا و عقايد فاسد و باطل مي‌پردازد و انسان‌ها را به افکار، عقايد، رفتار و عاداتي که ثمره و نتيجه آن نيک‌بختي دنيوي و اخروي است هدايت مي‌کند.
مرتبه دوم سياست، سياست ملوکي يا پادشاهي در جامعه بشري است. اخوان اين سياست را به شرط آنکه بر مدار دين و حفظ شريعت و احکام الهي استوار باشد ادامة راه انبياي الهي مي‌دانند و مي‌گويند:
سياست پادشاهي و حکمراني بر مدار حفظ شريعت در امت اسلامي و احياي سنت (الهي) از طريق امر به معروف و نهي از منکر، اقامه حدود، تنفيذ و جاري ساختن احکام صاحب شريعت، رد مظالم، سرکوبي دشمنان و بازداشتن اشرار (از شرارت) و ياري رساندن بزرگان و اخيار استوار شده است. اين سياست به جانشينان (حقيقي) انبيا الهي اختصاص دارد که همان امامان هدايت شده‌اند (الرسائل، 2005: 1/231). به نظر مي‌رسد كه اخوان اين سياست و اين شيوه حكمراني را در مورد امامان برگزيده و جانشينان پيامبر خاتم (ص) براساس آموزه‌هاي شيعه (اماميه با اسماعيلي) مي‌دانند.
سياست عمومي نيز رياست بر اجتماعات، جوامع و مجامع بشري به صورت عمومي است. مانند رياست اُمرا و حکمرانان بر جوامع و مُدُن يا روستاها و يا فرماندهي ارتش. مقصود اخوان از سياست عمومي، مطلق حکمراني و رياست است بدون ملاحظة مؤلفه‌هايي که برادران در سياست ملوکي (نوع دوم) آن را مطلوب دانسته‌اند. سپس مؤلفه‌هايي از دانش سياسي در اين حوزه را يادآور مي‌شوند که بايد حکمرانان در اين مرتبه سياست به آن اشراف داشته باشند، مانند شناخت طبقات اجتماعي و شهروندان، چگونگي همبستگي آنان، انصاف‌ دادن در امور مربوط به ايشان و رعايت مصالح‌شان.
مرتبه چهارم و پنجم سياست مربوط به همه انسانهاست و اختصاص به زمامداران و يا پيامبران ندارد. اين مرتبه همان سياست به مثابه تدبير منزل است كه حكما از جمله فارابي و ابن‌سينا درباره آن سخن گفته‌اند. اخوان اين سياست را سياست خاص يا خصوصي مي‌نامند. مرتبه چهارم از سياست تدبير آدمي است در امور خانه و خانواده اعم از تدبير امور اقتصادي و يا نوع رفتار و تعامل با همسر و فرزندان و خادمان، و شناخت چگونگي رعايت حقوق آنان و رعايت مصالح دنيوي و اخروي ايشان.
مرتبه پنجم سياست نيز که جنبه خاص و فردي دارد و به همه آحاد اجتماع مربوط مي‌شود، ناظر به سياست آدمي است نسبت به نفس خويش. اخوان ‌الصفا اين سياست را «السياسه الذاتيه» ناميده‌اند. شناخت نفس آدمي و کمين‌گاه‌هاي شيطاني آن مانند غضب و شهوت و تنظيم صحيح رفتار و گفتار و چگونگي كشيك نفس را كشيدن است كه در آموزه‌هاي ديني به وفور به اين مهم پرداخته شده است. اين سياست، سياست فردي يا به تعبير اخوان سياست ذاتي است. اخوان آبشخور سياست ذاتي و تدبير صائب رفتار و کردار آدمي و رام كردن نفس سركش در اين حوزه را در پرتو توجه و شناخت معاد و نفس بازپسين مي‌دانند و مي‌گويند راهي که انبياي الهي و به دنبال آنان عالمان فاضل و حکما پيموده‌اند مي‌بايست سرمشق رهروان و سالكان سلوک اِلي الله قرار گيرد (همان: 3/ 232). سياست انسان نسبت به نفس خويش جنبه شخصي دارد، اما در آموزه‌هاي اخوان که تربيت نفس و پالايش آن را وجهه همت خود قرار داده‌ بودند اهميت مضاعف يافته است.
در آموزه‌هاي اخوان، سياست سلسله مراتبي دارد که بالاترين و اشرف مراتب آن سياست انبياي الهي است. سپس سياست به مراتب و درجات اخس تعميم مي‌يابد و نهايتاً به سياست و تدبير آدمي نسبت به نفس خويش مي‌رسد كه البته هر چند جنبه فردي و شخصي دارد اما ريشه اصلي خصال و رفتار آدمي را تشكيل مي‌دهد.
اخوان در فرازي ديگر با تأسي به فلسفه سياسي فارابي (البته بدون نام بردن از وي) سياست را به دو بخش سياست فاضله و سياست غيرفاضله تقسيم مي‌کنند و مانند فارابي براي رئيس يا زمامدار در سياست فاضله دوازده ويژگي و بايسته برمي‌شمرند: تام‌الاعضاء، خوش‌فهم، خوش حافظه، گشاده زبان، دوست‌دار فضل و دانش، راستي، درستکاري، عدل و انصاف، اعتدال در اکل و شرب و نکاح، بلندهمتي، اعراض از اغراض مادي و دنيوي و عزم و اراده قوي از آن جمله‌اند. اين فراز از گفتار اخوان كاملاً از آراء و انديشه‌هاي سياسي حكيم متقدم فارابي در كتاب «آراء اهل المدينه الفاضله» اقتباس شده است.
جوهر انديشه‌هاي اخوان در تبيين سياست فاضله در واقع معطوف به عقلانيت يا عقلانيت سياسي است که اخوان بايسته‌هاي آن را يادآور شده‌اند. آموزه‌اي كه ريشه در فلسفه سياسي افلاطون دارد و توسط فيلسوف برجسته اسلامي ابونصر فارابي به آن پرداخته شده است. از طرف ديگر برادران اين ويژگي‌ها را در تلائم و هماهنگي با آموزه‌هاي ديني مي‌دانند و بدين ترتيب ميان عقل و وحي پيوند برقرار مي‌کنند.
اخوان سياست غيرفاضله را سياست ملوک جبار و ستمگر مي‌دانند. ملوکي که مردم را به قهر و خلاف ميل آنان به فرمانبرداري فرامي‌خوانند و خارج از دايره عدل و انصاف با ايشان رفتار مي‌کنند. اخوان گاه از اين سياست تعبير به سياست جسماني کرده و آن را در مقابل سياست روحاني قرار داده‌اند. سياست جسماني در پرتو رياست توأم با قهر و غلبه سلطان، بدون مقبوليت عمومي و صرفاً‌ با حکمراني و تحکم بر جسم مردم حاصل مي‌شود؛ در حالي که در سياست روحاني، که رياست آن با متوليان شريعت و ناموس الهي است، تعامل با مردم بر مدار عدل و انصاف و شفقت و در جهت نيل به نيک‌بختي و سعادت استوار شده است (الرسائل، 2005: 4/206).
لازم به يادآوري است كه اصطلاح سياست فاضله و مدينه فاضله را نخست افلاطون در رساله جمهوريت در تعريف نظام سياسي مطلوب خويش به کار برد که تحقق آن را در گرو حکومت فيلسوفان مي‌دانست (Plato, 1998:190). سپس حکيم متقدم اسلامي ابونصر فارابي (معلم ثاني) در رساله‌اي مهم و تأثيرگذار به نام آراء اهل المدينة الفاضله، به تشريح مؤلفه‌هاي آن با محتوايي، فلسفي و آرماني پرداخت. پس از وي فلاسفه ديگر مانند ابن سينا، ابوالحسن عامري نيشابوري، خواجه نصيرالدين طوسي و همچنين مؤلفان رسائل اخوان الصفا براساس تعبير دقيق فارابي، اين اصطلاح را در تبيين سياست مطلوب خويش به کار برده‌اند.
نقد خلافت عباسي
اخوان پايبندي به ارزش‌هاي اخلاقي و انساني و مشروعيت در حکمراني را لازمه نظام سياسي مطلوب مي‌دانستند و بر همين اساس دولت حاکم آن روزگار، يعني دستگاه خلافت عباسي در بغداد، را حکومت جور و غاصب و عملکرد آن را ناعادلانه و غيراخلاقي مي‌دانستند و از آن به دولت اشرار تعبير مي‌کردند. همچنين به پيروان خود تغيير و دگرگوني آن را، بر اساس ناموس و قانون الهي «تعاقب دولت‌ها»، نويد مي‌دادند و بر اساس آيه 139 سوره آل عمران که «تلک الايام نداولها بين الناس: ما اين ايام [شکست و پيروزي] را ميان مردم مي‌گردانيم» زوال آن دولت را انتظار مي‌کشيدند. گفتار اخوان در نقد نظام سياسي حاکم بر زمان خويش يعني خلافت عباسي در «الرسائل» درخور تأمل است به ويژه آنجا که مي‌گويند:
«و تو مي‌بيني اي برادر نيکوکار مهربان که دولت اشرار و بدکاران به نهايت رسيده و نيرومندي‌شان ظاهر شده است، اما در پي تناهي در افزوني جز انحطاط و کاستي نيايد و نيز بدان که دولت و قدرت در هر روزگار و زمانه‌اي از امتي و گروهي به امت و گروه ديگر انتقال مي‌يابد و از دودماني به دودمان ديگر و از شهري به شهر ديگر مي‌رود» (الرسائل، 2005: 1/ 155).
رويكرد اخوان به مقوله مهم «امامت»
اخوان ‌الصفا در رساله چهل و دوم، چهل و هفتم، چهل و هشتم، چهل و نهم و آخرين رساله که رساله پنجاه و دوم است ضمن تشريح مسئله نبوت و رسالت انبياي الهي براي هدايت انسان‌ها از جانب خداوند به رسالت پيامبر اسلام(ص) در جايگاه آخرين سفير الهي پرداخته و سپس درباره ضرورت مسئله «امامت» و وجود و حضور امام معصوم و منصوص به منظور هدايت و صيانت از احکام شريعت و هدايت خلق پس از رحلت پيامبر اسلام را مورد تأكيد قرار داده‌اند. اخوان در رساله چهل و دوم در فرازي با عنوان «في بيان سبب اختلاف العلماء في الامامة» ضمن تشريح ضرورت انعقاد امامت در نظام و جامعه اسلامي به منظور حفظ شريعت و احياي سنت، به اختلاف گروه‌ها و نحله‌هاي اسلامي در اين امر مهم اشاره مي‌کنند و يادآور مي‌شوند که اين اختلاف‌نظرها نه در اصل امامت بلکه در مصداق امام و تشخيص جانشين حقيقي پيامبر اکرم(ص) بوده است. سپس اخوان به دو ديدگاه انتخاب (نظريه اهل سنت) و ديدگاه نص (نظريه شيعه) اشاره کرده‌ و مي‌گويند: «از ميان امت اسلامي کساني معتقدند که امام بايد افضل همه مردم پس از پيامبر و نزديک‌ترين فرد به ايشان در نسب و همچنين منصوص باشد. يعني پيامبر(ص) به اين امر تصريح و جانشين خود را منصوب کرده باشد و از امت اسلامي کساني خلاف اين ديدگاه را دارند» (الرسائل، 2005: 3/403). سپس اخوان طريق نص را مي‌پذيرند و بر امامت و وصايت و محبت حضرت عل(ع) و ائمه معصومين(ع) تأکيد مي‌ورزند و به مقام عصمت ائمه که از ايشان تعبير به «طاهرين» کرده‌اند اذعان مي‌کنند و مي‌گويند؛
«اي برادر نيکوکار مهربان، از اموري که ميان ما و شما پيوند برقرار مي‌کند، محبت و دوستي پيامبر و اهل بيت طاهرين آن حضرت و متوليان و زمامداران (حقيقي و راستين) اميرمؤمنين علي بن ابي‌طالب(ع) و ائمه طاهرين(ع) ديگر که درود خدا بر همه آنان باد مي‌باشد» (الرسائل: 4/ 161).
اخوان مي‌گويند شيعيان معترفند که پيامبران خزائن علم خداوندند و جانشينان آخرين پيغمبر (يعني حضرت محمد(ص)) که همان امامان معصوم باشند وارث علم نبوت‌اند، اما اينان به حقيقت آنچه اقرار مي‌کنند آگاه نيستند و اهميت واقعي اين عقيده را درک نمي‌کنند (همان: 4/122). به عبارت ديگر شناخت عموم مردم از علم و احاطه امامان معصوم يعني وارثان علم انبيا و خاتم ايشان قاصر است.
سپس به ضرورت بودن امام در هر زمان مي‌پردازند و پنهان بودن امام در زمان غيبت را پنهان بودن از عامه مردم مي‌دانند نه از خواص و دوستداران واقعي‌ ايشان. «اگر چنين نباشد لازم مي‌آيد خالي بودن زمان از امامي که حجت خدا بر خلق خداست و خداوند حجتش را برنمي‌دارد و ريسمان کشيده شده ميان خود و خلقش (به واسطه ائمه (ع)) را قطع نمي‌کند (الرسائل: 4/312).
اخوان قائل به وجود و حضور امام منتظرند و مي‌گويند که امام در ميان مردم حاضر است و ايشان را مي‌شناسد و اين پنهاني از جانب مردم است (الرسائل: 4/122).
ديدگاه‌ها و انديشه‌هاي «برادران باصفا و دوستان باوفا» به ديدگاه شيعه اماميه درباره امامت بسيار نزديک است. البته اخوان نام امامان را در رسائل ذکر نکرده‌اند و همين امر يکي از دلايل اختلاف‌نظر محققان در مورد اسماعيلي بودن يا اماميه بودن آنان شده است.
اخوان کامل‌ترين بيان خود درباره امامت بعد از حضرت محمد(ص) را در آخرين رسالة خود که تلخيصي است از مباحث گوناگون، تبيين کرده‌اند. آنجا که مي‌گويند:
«ولايت عظمي و خلافت کبري، که همان خلافت‌ الله باشد، در زمان پيامبر به خود ايشان مفوّض شده و به همين روي بعد از پيامبر اسلام(ص) خليفه کسي است که شخص پيامبر به خلافت منصوب کند. اين ولايت مخصوص اهل بيت(ع) است و در آن به مدبران و عالمان ديگر محتاج نيستند. مردم از اسرار ايشان آگاهي ندارند و از اخبارشان بي‌خبرند. ايشان را علومي است که به واسطة آن علوم از ديگران ممتازند و در همه جهان کسي را از آن علوم آگاهي نيست. کارهايشان ويژه خودشان است و در آن شريک و دستياري ندارند. از اينروست که سزاوار رياست و خلافت‌اند. هيچ کاري از آنان سر نمي‌زند جز به مشيت الهي و اراده رباني، آن هم بدان هنگام که مقتضي اظهار آن علم باشند. ايشان طبيبان نفوس و پزشکان ارواح‌اند» (الرسائل، 2005: 4/309).
اخوان يادآور مي‌شوند که چنين خانداني که سرّ خلافت و علم نبوت در آن مستتر است، همان خانداني‌اند که به دليل معجزات و کرامات به سحر و جادو متهم شدند؛ در حالي که همه اينها جز به علم و مشيت الهي و تأييد رباني نبود (الرسائل: 4/311).
براساس همين ديدگاه است که اخوان پيش‌تر يادآور شدند که بسياري از شيعيان به مقام ائمه معصومين(ع) معرفت صحيح ندارند و صرفاً قائل به جانشيني ايشان بعد از پيامبرند و از علوم و اسرار ايشان چندان باخبر نيستند. برادران باصفا چنين شناختي را لازمه پي بردن به تداوم معارف نبوي پس از رحلت پيامبر اسلام(ص) مي‌دانستند. پسامد مباحث مربوط به امامت در آموزه‌هاي اخوان اهميت اين مسئله عقيدتي، كلامي و تاريخي را نزد برادران به خوبي آشكار مي‌سازد.
تساهل و مدارا در آموزه‌هاي اخوان‌الصفا
يكي از وجوه قابل تأمل و انديشه‌برانگيز «اخوان‌الصفا» تساهل و رواداري آنان در مواجهه با عقايد و مذاهب ديگر است. اخوان از پيروان خود مي‌خواستند كه نسبت به عقايد و مذاهب گوناگون تعصب نورزند و با حفظ انديشه‌هاي ديني و اجتماعي خويش در جمع‌آوري علوم و فنون مختلف از منابع گوناگون ديني و فلسفي و علمي آن دوران كوشا باشند. گفته‌هاي اخوان در «الرسائل» خطاب به پيروان در اين فراز از گفتمان خويش، بسيار انديشه‌برانگيز و قابل مداقه است. آنجا كه مي‌گويند: «… ينبغي لاخواننا ايّدهم … تعالي أن لايُعادوا علماً من العلوم، أو يهجروا كتاباً مِن الكتب و أن لايتعصّبوا علي مذهب مِن المذاهب، لأنّ راينَا و مذهبا يَستغرق المذاهبَ كلَّها و يجمع العلوم جميعها» «سزاوار است كه برادران ما كه خداوند آنان را مؤيد بدارد با هيچ علم و دانشي از علوم دشمني نورزند و كتابي از كتب (مختلف) را طرد نكنند و نسبت به هيچ مذهبي از مذاهب دشمني نورزند، زيرا ديدگاه و مذهب ما تمام مذاهب را دربرمي‌گيرند و تمام علوم و دانشهاي مختلف را بر مي‌تابد» (الرسائل، 2005، ج4: 35).
اخوان الصفا بر اساس همين رويكرد متساهلانه مي‌كوشيدند تمام آثار و كتب مختلف علمي، فلسفي و ديني را كه به آن دست مي‌يافتند مطالعه و گلچين نمايند و در دايرة‌المعارف خود كه تلفيقي از علوم و دانش‌هاي آن روز و در عين حال متأثر از آموزه‌هاي اديان توحيدي و به ويژه اسلام بود جاي دهند. اخوان الصفا بر اساس همين نگرش متساهلانه با فراست از ويژگي‌هاي برجسته اقوام مختلف سخن گفته و تلاش مي‌كردند ويژگي‌هاي مثبت هر قومي را به پيروان جهت تأسي گوشزد و در جهت اهداف علمي، تربيتي و اخلاقي خويش از آنها استفاده نمايند. به باور اخوان، با مشربي متساهلانه و به دور از تعصب مي‌بايست از امتيازات و ويژگي‌هاي برجسته اقوام و پيروان آئين‌هاي مختلف در مسير تكامل و تعليم و تربيت بهره جست. اخوان ويژگي‌هاي برجسته اقوام و ملل مختلف را به منظور شناخت و تأسي پيروان اين‌گونه تبيين مي‌كردند:
«مرد كامل و وارسته بايد از ايران برخيزد، ايمان عربي و تحصيلات عراقي داشته باشد و در زيركي مانند يهوديان و در رفتار مانند عيسويان و در تقوي مانند يك راهب سريابي و در علوم جزئي يك يوناني و در تعبير اسرار و بصيرت يك هندي و در زندگي معنوي يك صوفي داراي اخلاق مَلَكي و ربّاني باشد» (الرسائل، 2005، ج2: ص 317).
البته اين رويكرد اخوان زمينه‌ساز عقايد التقاطي و تلفيقي آنان نيز مي‌تواند تلقي گردد ولي نكته قابل توجه و تفطن آن كه اخوان اين ديدگاه را در زماني مطرح كرده‌اند كه قرن‌ها با تحولات فكري جهان غرب در دوره معاصر فاصله دارد.
يكي ديگر از مصاديق تساهل و مدارا در آموزه‌هاي برادران باصفا رويكرد متساهلانه آنان در استفاده از مصادر و منابع مختلف است. اخوان الصفا بر اساس مشي اعتدالي و متساهلانه خود دست به گزينش و گلچين نمودن منابع و مصادر علوم و آموزه‌هاي حكمي و انديشه‌هاي مختلف بر اساس دانش بشري در آن روزگار و همچنين رهنمودهاي ديني و الهي، به ويژه با استناد به منابع اديان توحيدي و در صدر آن قرآن مجيد، زده بودند. اخوان در رسائل خود يادآور مي‌شوند كه از چهار منبع و آبشخور انديشه‌هاي خود را بارور و سيراب نموده‌اند. منبع اول كتب و آثار مدون و تأليف شده علمي و كتاب‌هاي حكما و فلاسفه و دانشمندان، منبع دوم كتب و صحف آسماني به ويژه قرآن كه محور اصلي آموزه‌هاي اخوان در حوزه اخلاقي و تربيتي است. همچنين اخوان از روايات منقول از انبياء الهي به ويژه پيامبر اكرم و خاتم(ص) و جانشين و وصي آن حضرت يعني اميرالمؤمنين علي(ع) به وفور در رسائل خود استفاده نموده‌اند. منبع سوم به تعبير اخوان كتاب طبيعت بالمعني الاعم است كه مسائل مربوط به افلاك، اشكال و مراتب موجودات، اعداد و تأثير حركات صور فلكي و ستارگان را بر اساس دانش آن روز (كه از سوي اخوان از مكاتب مختلف أخذ شده بود) مورد بررسي قرار داده است. منبع چهارم اخوان منبعي رمزي و اشراقي است. اخوان در رسائل اشعار مي‌دارند: منبع چهارم كتاب الهي است كه جز افراد مطهر و پاك و مهذب به آن نائل نمي‌شوند و واسطه فيض آن ملائكه‌اند (الرسائل، 2005، ج4: 36). منبع چهارم اخوان در هاله‌اي از ابهام و تأويل قرار دارد كه توضيح آن در اين مقال نگنجد. اجمالاً منبع چهارم ظاهراً به تلقي مستقيم از خداوند و فرشتگان الهي با اشراق‌ها و الهام‌هاي قلبي حاصل مي‌شود.
اخوان پيروان خود را نيز از ميان نژادها و اقوام مختلف كه داراي استعداد و انگيزه لازم براي پذيرش آموزه‌ها و ترتيب آنان بودند انتخاب و همان‌گونه كه گفته شد آنان را در چهار گروه سني پانزده تا سي سال، سي تا چهل سال، چهل تا پنجاه سال و پنجاه سال به بالا قرار مي‌دادند و بر اين باور بودند كه اگر پيروان مراتب كمال معنوي و اخلاقي را به خوبي طي نمايند پس از پنجاه سال به مشاهده و مكاشفه عالم ملكوت در همين جهان و قبل از فرا رسيدن مرگ نائل شده، فرشتگان حضرت حق را مشاهده و نعم موعود در جهان ديگر و عذاب و نقمت تبهكاران را مشاهده خواهند نمود. اخوان مي‌گويند چنين نفسي كه به اين مرتبه رسيده است صورت مجرد از هيولاي جسماني است (الرسائل، 2005، ج4: 231). ظاهراً منبع چهارم اخوان ناظر به نيل آدمي به چنين مرحله‌اي است كه در آموزه‌هاي عرفاني مورد توجه واقع شده است.
عوامل تأثيرگذار بر رويكرد متساهلانه اخوان الصفا
انديشه‌هاي تساهل‌آميز اخوان در هزار سال پيش كه در تاريخ تحول انديشه‌هاي اجتماعي، ديني و سياسي در آن دوران تقريباً بي‌نظير است مولود علل و عوامل مختلفي است كه به بعضي از آنها اشاره مي‌شود.
تلاش اخوان براي جمع‌آوري علوم و فنون و دانش‌هاي مختلف آن روز به ويژه علوم عقلي و نقلي
همان‌گونه كه گفته شد اخوان به دنبال تدوين و تأليف دانش‌ها و علوم مختلف در حوزه‌هاي گوناگون الهي، فلسفي، رياضي و طبيعي بودند. اخوان در واقع به تدوين اولين دانشنامه و دايرة‌المعارف نه تنها در جهان اسلام كه محتملاً در جهان همت گماشتند. البته هدف اخوان از جمع‌‌آوري دانش‌ها صرفاً نگارش دانشنامه نبود و آنان اهداف خاص تربيتي و اخلاقي و نيل به كمالات عقلي و تربيتي و رفتاري را به پيروان خود توصيه مي‌نمودند، اما با توجه به رويكرد خود در جمع‌آوري علوم و دانش‌هاي مختلف از پيروان خود مي‌خواستند كه هر كتاب و اثري را كه در آن بارقه‌اي از علم و دانش و حكمت وجود دارد طرد نكنند و آن را فرو نگذارند. بنابراين لازمه نيل به چنين هدفي تساهل و مدارا در جمع‌آوري و گزينش آثار مختلف علمي، فلسفي و ديني بوده است. البته اين رويكرد اخوان باعث شده كه آنان يك جهان‌بيني معرفتي تركيبي و گاه غيريكدست را به پيروان خود معرفي نمايند. اخوان حتي در مسائل فلسفي نيز پيرو يك مكتب و مسلك فكري نيستند. به عنوان مثال در بقاء نفس به عقيده سقراط متمايل‌اند و در خلقت جهان تفكري فيثاغورثي دارند. در منطق پيرو منطق صوري ارسطو و در م

10 نفر این محصول را خریداری کرده اند!

این محصول 0 ستاره از 0 تعداد نقد و بررسی

  • وضعیت انبار: موجود در انبارآماده ارسال از انبار فروشگاه

۱,۹۰۰,۰۰۰ ریال

ارسال رایگان براي خریدهای بیش از 400هزار تومان بصورت پیشتاز به تمامی نقاط کشور

0
افزودن به سبد خرید