پرسشهایی که در چنین پژوهشی در پیش روی ما قرار دارد، دو حوزه اصلیِ نظری و انتقادی را در برمیگیرد:
پرسش نخست این است که در خصوص جنبههای نظری ترجمه قرآن کریم، چه الگوی نظری را میتوان ارائه کرد و در چنین الگویی چه ابعادی از ترجمه در چه سطوحی باید مورد لحاظ قرار گیرند؟
پرسش دوم این است که چگونه میتوان بر اساس الگوی نظری پیشنهادی، یک دستگاه انتقادی برای ترجمههای قرآن به دست آورد، دستگاهی که بتواند برای ارزیابی ترجمههای موجود به مثابهی یک ابزار به کار آید و در راستای تولید ترجمههای جدید، به مثابه یک متدولوژی به کار گرفته شود؟
در راستای پاسخ به این پرسشها و تأمین آنچه از چنین پژوهشی انتظار میرود، پیشبینی آن است که بتوان در تحقیق حاضر، این دو بحث را به تفصیل عرضه نمود:
نخست، در خصوص جنبههای نظری ترجمهی قرآن کریم، الگویی نظری را در چهار سطح منطق، فرهنگ، زبان و ادبیات ارائه کرد و سپس ترجمه را به مثابهی یک فرآیند ترکیبی از دریافت و پرداخت، در این سطوح چهارگانه بررسی کرد و مقتضیات این سطحبندی را به تفصیل بازنمود، در حالی که در این بازنمایی و الگوسازی، ضرورت دارد هم به به روابط میان دریافت و پرداخت در هر یک از این سطوح، و هم به روابط بینِ خود سطوح توجه لازم و تفصیلهای مقتضی صورت پذیرد.
دوم، انتظار میرود یک دستگاه انتقادی، ارائه شود که متضمن یک نظام ماتریسی مرکب از مؤلفههای به دست آمده در الگوی نظری پیش یاد شده باشد دستگاهی که در آن، از هر واحد ترجمه میتوان برآوردی چند مؤلفهای به دست داد. سپس با وارد کردن الگوی شش وجهی ارتباط و با وارد کردن وجوهی مانند رابطه متن با مخاطب و متن با بافت، دستگاه انتقادی به سمتی پیش رود که تناسب هر گونه از ترجمه با شرایط خاص ارتباط، قابل سنجش باشد.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.