دیپلماسی عمومی نوین؛ کاربرد قدرت نرم در روابط بینالملل:در این میان جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان بازیگر مؤثر در معادلات منطقهای (و بینالمللی) باید نسبت به این تغییرات حساس بوده و تلاش نماید از رهگذر درک و تحلیل آنها به تصویری راهبردی از آینده که تضمین کننده حداکثر منافع ملیاش باشد، دست یابد. نوشتار حاضر با این رویکرد به موضوع دیپلماسی نوین پرداخته و نگارنده در پی آن است تا الزامات مربوط به بازنگری در دیپلماسی را در جهان معاصر از منظری ایرانی، به بحث و بررسی گذارد. برای این منظور نخست مفهوم و عناصر دیپلماسی نوین مشخص شده و در ادامه، ساختار دیپلماسی نوین متناسب با موقعیت ایران، تحلیل میگردد.
دیپلماسی عمومی نوین؛ کاربرد قدرت نرم
- تغییر ماهیت دیپلماسی؛ گذار از دیپلماسی سنتی به دیپلماسی نوین
تعدد و تنوع کاربردهای موجود از واژه «دیپلماسی» (Diplomacy) حتی در میان متخصصان و کارشناسان، منجر شده تا تلقیهای بسیار متفاوتی از این واژه در ادبیات سیاسی قابل شناسایی باشد که از «علم سیاست» تا «سیاست خارجی» و «روابط بین بازیگران» در عرصههای منطقهای و بینالمللی را شامل میشود (نک. البرزی ۱۳۶۸؛ کاظمی ۱۳۶۶؛ صدر ۱۳۵۵؛ نیکلسون ۱۳۴۶). با عنایت به تفکیک نسبی مرزهای حوزههای مختلف فعالیت سیاسی، چنین بنظر میرسد که تعاریف موسع «دیپلماسی» (که آن را معادل سیاست و یا روابط خارجی و… قلمداد مینماید) دیگر کاربرد نداشته و به تعبیر «آشوری» ، تعریف «دیپلماسی» به ویژگی مشترک آن ـ یعنی تلاش برای کار برد ابزارهای مسالمت آمیز در مدیریت مناسبات خارجی ـ (آشوری ۱۳۶۶: ۱۷۰) کاربردیترین تعریف از این واژه باشد. چنانکه برخی آوردهاند:
دیپلماسی
«دیپلماسی عبارتست از مجموعه تدابیر و اعمالی که عمدتاً با استفاده از طرق مسالمت آمیز برای حصول حداکثر توافق و تفاهم در میان انبوه اختلافهای صحنه روابط بینالملل، برای حفظ منافع ملی و اجرای سیاست خارجی، بکار گرفته [میشود]» (البرزی ۱۳۶۸: ۶-۵).
با این رویکرد میتوان به گونهشناسی دیپلماسی در قالب سه الگوی اصلی طی دورههای حیات آن تا زمان حاضر، همت گمارد.
دیپلماسی سنتی
۱-۱٫ دیپلماسی سنتی
از آنجا که نمیتوان یک تاریخ مشخص برای شکلگیری دیپلماسی معین نمود، مجموعه تمهیدات اندیشیده شده برای جلوگیری از جنگ و یا اعمال قدرت بر سایر بازیگران، تا زمان تأسیس «ملت ـ دولتها» را، میتوان عصر دیپلماسی سنتی میتوان نام نهاد. در این دوره آموزههای متفاوت و بسیاری در ذیل دیپلماسی قابل ذکر بوده که از سیاست تا جنگ را شامل میشود (نک. هالستی۱۳۸۳: ۹۰-۴۶).
دیپلماسی کلاسیک
۱-۲٫ دیپلماسی کلاسیک
از سال ۱۸۱۵ ـ یعنی زمان انعقاد عهدنامه وین ـ تا ۱۹۱۴ که شاهد وقوع جنگ جهانی اول میباشیم، به عصر دیپلماسی کلاسیک مشهور است. ویژگی بارز این مقطع، نظاممندی اصول متعارف دیپلماتیک در چارچوب حقوق بینالملل است که اگر چه از حیث محتوایی این اصول وسیع بوده و کل حوزه سیاست را نیز در بر میگرفت، اما رفتارها چونان دوره دیپلماسی سنتی، متزلزل و نامتعین شمرده نمیشد (کاظمی ۱۳۶۸: ۲۳-۲۰).
دیپلماسی نوین
۱-۳٫ دیپلماسی نوین
از حیث اصطلاحی، دیپلماسی نوین از ۱۹۱۸ به بعد، طرح و مد نظر قرار گرفته است. این گونه از دیپلماسی نتیجه وقوع تحولات مهمی چون انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، ورود آمریکا به عرصه مناسبات بینالمللی و ایفای نقش ابرقدرتی توسط این کشور و بالاخره ظهور سازمان بینالمللی برای مدیریت امور جامعه جهانی، ارزیابی میشود. اطلاق وصف «نوین»، به خاطر اصلاح ساخت نظام بینالملل و تغییر نوع روابط بین بازیگران بود که میطلبید تا دیپلماسی مرزهای معنایی و کاربردی خود را مورد بازنگری قرار دهد (کاظمی ۱۳۶۸: ۲۵-۲۴). در این دوره طولانی، (از ۱۹۱۸ تا ۲۰۰۶) اگر چه عنوان «دیپلماسی نوین» همچنان حفظ شده و کاربرد دارد، اما چنین بنظر میرسد که «ماهیت دیپلماسی نوین» ثابت نمانده است.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.